331
حکمت نامه جوان

۵۲۵.الأمالى صدوق ـ به نقل از وهب بن مُنّبه ـ :در برخى كتاب هاى خداوند عز و جلخواندم كه يوسف عليه السلامبا همراهانش بر همسر عزيز ، گذر كرد و او در زباله دانى نشسته بود . در اين هنگام ، زن گفت : سپاس ، خدايى را كه پادشاهان را بر اثر نافرمانى برده گردانيد و بردگان را بر اثر اطاعت ، پادشاه گردانيد . تنگ دستى به ما روى كرده است به ما صدقه اى بده .
يوسف عليه السلام گفت : «ناسپاسى نعمت ها ، آفتِ استمرار آن است . كارى كن تا آلودگى گناه از تو پاك شود؛ چرا كه جايگاه اجابت [دعا] ، دل هاى پاك و رفتار پاكيزه است» .
زليخا گفت : پس از آن ماجرا ، جامه گناه بر تن نكرده ام و من ، شرم دارم كه خداوند ، مرا در جايگاه درخواست مهربانى بيند و هنوز چشمانم اشك هاى لازم را نريخته و بدنم ، پشيمانى شايسته را به جاى نياورده است .
يوسف عليه السلام به وى گفت : «پس بكوش ، كه همين راه ، ممكن است تو را به هدف برساند ، پيش از آن كه عمرت سر آيد و زمان را از كف بدهى» .
زليخا گفت : عقيده من ، چنين است و اگر پس از من زنده ماندى ، خبرش به تو مى رسد .
يوسف عليه السلام دستور داد به وى ، يك قِنطار ۱ طلا بدهند .
زليخا گفت : روزى ، حتمى است و من ، گرچه گرفتار خشم شده ام؛ امّا به پستى برنمى گردم .
يكى از فرزندان يوسف عليه السلام به وى گفت : اين زن كه بود كه جگرم برايش كباب شد و دلم برايش به رحم آمد؟
يوسف عليه السلام گفت: «اين، جنبده اى اندوهگين است كه در بندِ انتقام افتاده است» .
پس از آن ، يوسف عليه السلام با وى ازدواج كرد و او را باكره يافت . پرسيد : «چگونه باكره اى ، با اين كه شوهر داشتى؟» .
زليخا گفت : شوهرم ، ناتوانى جنسى داشت و سردْ مزاج بود .

1 / 3 ـ 6

احتجاج خداوند به يوسف بر جوان زيبا

۵۲۶.امام صادق عليه السلام :روز قيامت ، زنى زيبا آورده مى شود كه به خاطر زيبايى اش فريب خورده است . زن مى گويد : خدايا! مرا زيبا آفريدى و گرفتار شدم .
مريم عليه السلام ، آورده مى شود و گفته مى شود : «تو زيباترى يا اين؟ او را زيبا قرار داديم و فريفته نشد» .
و نيز مرد زيبايى آورده شود كه به خاطر زيبايى اش فريفته شده و مى گويد : پروردگارا! مرا زيبا آفريدى و چنين ، گرفتار زنان شدم .
در اين هنگام ، يوسف عليه السلام آورده مى شود و به وى گفته مى شود : «تو زيباترى يا اين؟ او را زيبا قرار داديم و فريفته نشد» .
و مصيبت زده اى را مى آورند كه به خاطر مصيبت ، در فتنه افتاده است و مى گويد : پروردگارا : گرفتارى ام را فراوان كردى و چنين ، فريب خوردم .
آن گاه ، ايّوب آورده شود و به وى گفته مى شود : «گرفتارى تو بيشتر بود يا اين؟ وى ، گرفتار شد و فريب نخورد» .

1.قِنطار : واحد وزنى در قديم كه به چهار هزار دينار ، يكصد من ، صد مثقال و ... مى گفته اند .


حکمت نامه جوان
330

۵۲۵.الأمالي عن وهب بن مُنبِّه :وَجَدتُ في بَعضِ كُتُبِ اللّهِ عز و جل أنَّ يوسُفعَ عليه السلاممَرَّ في مَوكِبِهِ عَلَى امرَأَةِ العَزيزِ وَهِيَ جالِسَةٌ عَلى مَزبَلَةٍ ، فَقالَت : الحَمدُ لِلّهِ الَّذي جَعَلَ المُلوكَ بِمَعصِيَتِهِم عَبيداً ، وجَعَلَ العَبيدَ بِطاعَتِهِم مُلوكا ، أصابَتنا فاقَةٌ فَتَصَدَّقَ عَلَينا .
فَقالَ يوسُفعُ عليه السلام : غُموطُ النِّعَمِ سُقمُ دَوامِها ، فَراجِعي ما يُمَحِّصُ عَنكِ دَنَسَ الخَطيئَةِ ، فَإِنَّ مَحَلَّ الاِستِجابَةِ قُدسُ القُلوبِ وطَهارَةُ الأَعمالِ .
فَقالَت : مَا اشتَمَلتُ بَعدُ عَلى هَيئَةِ التَّأَثُّمِ وإنّي لأََستَحيي أن يَرَى اللّهُ لي مَوقِفَ استِعطافٍ ولَمّا تُهريقُ العَينُ عَبرَتَها ويُؤَدّي الجَسَدُ نَدامَتَهُ .
فَقالَ لَها يوسُفعُ : فَجِدّي ، فَالسَّبيلُ هَدَفُ الإِمكانِ قَبلَ مُزاحَمَةِ العُدَّةِ ونَفادِ المُدَّةِ .
فَقالَت : هُوَ عَقيدَتي وسَيَبلُغُكَ إن بَقيتَ بَعدي ، فَأَمَرَ لَها بِقِنطارٍ مِنَ ذَهَبٍ ، فَقالَت : القوتُ بَتَّةً ، ماكُنتُ لأَِرجِعَ إلَى الخَفضِ وأ نَا مَأسورَةٌ فِي السَّخَطِ .
فَقالَ بَعضُ وُلدِ يوسُفعَ لِيوسُفعَ : يا أبَه ، مَن هذِهِ الَّتي قَد تَفَتَّتَ لَها كَبِدي ، ورَقَّ لَها قَلبي؟
قالَ : هذِهِ دابَّةُ التَّرَحِ في حِبالِ الاِنتِقامِ ، فَتَزَوَّجَها يوسُفعُ عليه السلامفَوَجَدَها بِكراّ.
فَقالَ : أنّى وقَد كانَ لَكِ بَعلٌ!
فَقالَت : كانَ مَحصورا بِفَقدِ الحَرَكَةِ وصَردِ المَجاري. ۱

1 / 3 ـ 6

اِحتِجاجُ اللّهِ بِيوسُفعَ عَلَى الشّابِّ الجَميلِ

۵۲۶.الإمام الصادق عليه السلام :تُؤتى بِالمَرأَةِ الحَسناءِ يَومَ القِيامَةِ الَّتي قَدِ افتُتِنَت في حُسنِها ، فَتَقولُ : يا رَبِّ ، حَسَّنتَ خَلقي حَتّى لَقيتُ ما لَقيتُ ، فَيُجاءُ بِمَريَمعَ عليهاالسلام فَيُقالُ : أنتِ أحسَنُ أو هذِهِ؟ قد حَسَّنّاها فَلَم تُفتَتَن ، ويُجاءُ بِالرَّجُلِ الحَسَن الَّذي قَدِ افتُتِنَ في حُسنِهِ ، فَيَقولُ : يا رَبِّ ، حَسَّنتَ خَلقي حَتّى لَقيتُ مِنَ النِّساءِ ما لَقيتُ ، فَيُجاءُ بِيوسُفعَ عليه السلامفَيُقالُ : أنتَ أحسَنُ أو هذا؟ قَد حَسَّنّاهُ فَلَم يُفتَتَن ، و يُجاءُ بِصاحِبِ البَلاءِ الَّذي قَد أصابَتهُ الفِتنَةُ في بَلائِهِ فَيَقولُ : يا رَبِّ ، شَدَّدتَ عَلَيَّ البَلاءَ حَتَّى افتُتِنتُ ، فَيُؤتى بِأَيّوبَ فَيُقالُ : أبَلِيَّتُكَ أشَدُّ أو بَلِيَّةُ هذا؟ فَقَدِ ابتُلِيَ فَلَم يُفتَتَن. ۲

1.الأمالي للصدوق : ص ۵۲ ح ۷ .

2.الكافي : ج ۸ ص ۲۲۸ ح ۲۹۱ .

  • نام منبع :
    حکمت نامه جوان
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    پیوند معرفی کتاب :
    /post/43078/
    لینک خرید :
    http://shop.darolhadith.ir/home/52-%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C.html
تعداد بازدید : 26495
صفحه از 463
پرینت  ارسال به