او اين حقيقت را شكوهمند و تنبّه آفرين ، در پيش روى قاتل جلاّد و ستم پيشه اش بازگفت و با صلابت تمام ، بر حتميت آن پيشگويى معجزه آسا تأكيد كرد .
استوارى او در راه حق و استقامتش در دفاع از ولايت ، و زبان گويايش در اعلان حقايق ، بارها و بارها در بيان امامان عليهم السلام و بيان و قلم عالمان ، تبيين و گزارش شده است كه در ادامه ، برخى از آن متون خواهد آمد .
عبيد اللّه بن زياد ، چند روز قبل از واقعه كربلا و شهادت امام حسين عليه السلام ، او را به شهادت رساند .
در منابع آمده است كه ميثم تمّار ، برده زنى از قبيله بنى اسد بود . امير مؤمنان ، او را خريد و آزاد كرد و به او فرمود :
۰.مَا اسمُكَ ؟
۰.نامت چيست؟
گفت : سالم .
۰.فرمود :أخبَرَني رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أنَّ اسمَكَ الَّذي سَمّاكَ بِهِ أبَواكَ فِي العَجَمِ ميثَمٌ .
۰.پيامبر خدا به من خبر داده كه نامى كه پدر و مادر عَجَمت بر تو نهادند ، ميثم بوده است .
گفت : خدا و پيامبرش و نيز تو ـ اى امير مؤمنان ـ راست گفتيد . به خدا سوگند ، نام من همان است .
۰.فرمود :فَارجِع إلَى اسمِكَ الَّذي سَمّاكَ بِهِ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ودَع سالِما .
۰.پس به همان نامى كه پيامبر خدا تو را به آن ناميده ، بازگرد و نام سالم را واگذار .
او هم به نام «ميثم» بازگشت و كُنيه اش را «ابوسالم» نهاد .
۰.روزى على عليه السلام به او فرمود :