ميرزاى قمى

ميرزاى قمى

از علمای بزرگ در قرن های ۱۲ و ۱۳ هجری

ميرزا ابو القاسم فرزند محمّدحسن گيلانى (۱۱۵۰ يا ۱۱۵۱يا ۱۱۵۳ - ۱۲۳۱ يا ۱۲۳۳ ق) در گيلان به دنيا آمد و در قم نشو و نما يافت و همان جا از دنيا رفت و به خاك سپرده شد. او مجتهدى دقيق و فقيهى متبحّر در اصول و ميان علما به محقّق قمى مشهور بود.[۱]

محدّث نورى، از ملّا زين العابدين بن محمّد سلماسى  نقل كرده است: در نجف، در مجلس استادم علّامه سيّد بحر العلوم بودم كه ميرزاى قمى، مؤلّف كتاب قوانين الاُصول ، وارد شد و پس از اندكى از ايشان خواست كه سخنى بگويد. سيّد بحر العلوم در پاسخ گفت: يكى دو شب پيش، در مسجد اعظم كوفه، نافله شب را خوانده و عزم بازگشت به نجف داشتم كه به درس صبحگاهم برسم. از مسجد كه بيرون آمدم، شوق رفتن به مسجد سهله در دلم افتاد؛ ولى از بيم آن كه به موقع به نجف نرسم، آن را از خيالم بيرون كردم؛ امّا شوقم بيشتر شد و مردّد بودم. ناگهان بادى برخاست و راه مرا كج كرد و توفيق با من يار شد و به مسجد سهله رسيدم. زائرى نبود، جز شخص جليلى كه مشغول مناجات با خدا بود و كلماتى مى گفت كه دل هاى سخت را نرم و اشك ها را از چشم هاى خشكيده، روان مى كرد.

از آنچه مى شنيدم و مى ديدم ، حالم دگرگون شد و در همان جا ايستادم و لذّت بردم ، تا آن كه مناجاتش را به پايان برد و به من رو كرد و با زبان فارسى فرمود: «مهدى! بيا».

چند قدمى جلو رفتم و ايستادم. فرمود: «جلوتر بيا».

جلوتر رفتم. فرمود: «جلوتر بيا كه ادب در اطاعت امر است».

من چندان جلو رفتم كه دستانمان به هم رسيد و او برايم سخن گفت. سيّد بحر العلوم ديگر ادامه نداد و به سؤال ميرزاى قمى كه چرا با وجود دانش گسترده اش كتاب كم نوشته است، پاسخ گفت. ميرزاى قمى از سخن امام و سيّد بحر العلوم پرسيد؛ امّا او با دستش اشاره كرد كه اين رازى مگوست.[۲]


[۱] . أعيان الشيعة: ج ۲ ص ۴۱۱ ش ۲۸۷۹.

[۲] جنّة المأوى (چاپ شده در بحار الأنوار) : ج‏۵۲ ص ۲۳۴ ح ۹، نجم الثاقب: ص ۴۰۸ ح ۷۳.