به عبارت ديگر، هر آيين و مذهب بايد اصول فكرى خويش را بر اساس مبانى تفكر خود سامان دهد و بتواند معتقدان خود را، كه مخاطبان اصلىاش هستند، اقناع كند و آن گاه در مقام رفع شبهات مخالفان، از دو منظر به پاسخگويى بپردازد:
الف . پاسخگويى به معتقدان خود بر اساس باورهاى درونى مذهبى.
ب . پاسخگويى به غيرمعتقدان به آن مذهب بر اساس باورهاى مشترك.
ما در اين مجموعه در صدد پاسخگويى به مخاطبان دسته دوم نيستيم ؛ زيرا جاى چنين مباحثى در مبحث امامت عامه و خاصّه است.
ب - گزارههاى تاريخى مهدوى
پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و امامان اهل بيت عليهم السلام ، با اين كه حجّتهاى الهى هستند و از ناحيه پروردگار متعال به اين مقام منصوب شدهاند، حياتى زمينى و تاريخمند دارند. آنان در ميان مردمان زيسته و با آنان نشست و برخاست داشتهاند. حوادث زمانه آنان و اصحابشان را گاه به بلا و مصيبت دچار ساخته و گاه طعم رفاه و آسايش را بدانها چشانده است. از اين بُعد، آنان مخلوقاتى ويژهاند كه از اوج ملكوت به اين كره خاكى و در ميان مردمان عادى قدم نهادهاند و با معيارهاى الهى خود به مثابه الگوىهايى شايسته در ميان افراد بشر زيسته و نيازهاى هدايتىآنان را پاسخ گفتهاند. ويژگىهاى خاص معصومان با الگو بودن آنان منافاتى ندارد. آنان اگرچه در قلهاى دست نيافتنى براى ما حضور دارند، راهنمايان مسير هدايت و تكاملاند و بندگان را به مراحل بالاتر راهنمايى مىكنند. به هر روى هيچ كس را ياراى هماوردى با آنان، و اميد دستيابى به مقام ايشان نيست.
حضور آن ذوات مقدس در اين دنياى خاكى يادآور تعبير زيباى حافظ است:
من كه ملول گشتمى از نفس فرشتگانقال و مقال عالمى مىكشم از براى تو .
سخن و فعل آنان در دوران حيات دنيوىشان، سنّت محسوب مىشود و اعتبار و حجيّت دارد؛ ولى گزارشهاى تاريخى از اين سنّت بايد از منظر تاريخى