شايسته تبيين بيشتر است.
ظهور و قيام امام مهدى عليه السلام پس از دوره غيبت، امرى حتمى و مبتنى بر ادله معتبر نقلى است كه تواتر معنوى دارد و نزد شيعه اماميه از اصول مهدويّت محسوب مىشود.
در كنار اين بحث اعتقادى، روايات و گزارشهايى در باره علايم ظهور هست كه برخى علايم را محتوم، و برخى را غير محتوم شمرده است. روشن است كه بحث علايم ظهور به اندازه اصل قيام و انقلاب مهدوى اهميّت ندارد و اثبات آن نيز به همين اندازه كماهميّت است؛ زيرا اينگونه مباحث از اصول اعتقادى محسوب نمىشوند و از اين رو ايمان و اقرار تفصيلى به آنها لازم نيست. همچنان كه شناخت تفصيلى تمامى آنچه در كتاب و سنّت آمده است، در اصل ايمان و اسلام شرط نيست.۱
شاهد اين مطلب اين است كه حتّى اگر هيچ علامتى نيز پديدار نشود، در اصل قيام مهدوى خللى وارد نمىشود. چنان كه در روايتى۲ آمده است كه اصل ظهور امام مهدى عليه السلام وعده تخلّفناپذير الهى است؛ امّا ديگر مباحث و ملازمات آن قابل تغيير و تبديلاند.۳
با تأمّل در آنچه گفتيم مىتوان به چند نكته بسيار مهم در باره مهدويّتپژوهى
1.ر.ك: منتخب الأثر فى الإمام الثانى عشر: ج ۳ ص ۳۰۳.
2.امام جواد عليه السلام فرموده است : «إنَّ القائِمَ مِنَ الميعادِ، وَاللَّهُ لا يُخلِفُ الميعادَ؛ همانا [ظهور و قيام] قائم از وعدههاى خداست و خداوند در وعده خلاف نمىورزد». ر . ك : ج ۷ ص ۲۲۲ ح ۱۲۸۳ (الغيبة ، نعمانى : ص ۳۰۳ ح ۱۰ .
3.ر. ك: شبهات مطرح در آثار برخى از مستشرقان همانند اتان كلبرگ در مقالات متعدّدى كه در باره امامت شيعى و يا دوازده امام و امام مهدى عليه السلام نوشته و در برخى از معارف شيعى ، ترديد كرده است . عثمان خميس كه در كتاب متى يشرق نورك أيّها المنتظر؟ در مباحث تاريخى و فرعى تشكيك كرده است . سيّد ابو الفضل برقعى كه در كتاب بررسى علمى احاديث مهدى به نقد گزارههاى تاريخى پرداخته است. احمد كاتب كه در كتاب تطور الفكر السياسى عند الشيعة با تحليل تاريخى در پى ردّ گزارههاى تاريخمند است.