واژه شناسى «بصير»
صفت «بصير (بينا) » ، بر وزن فعيل به معناى فاعل ، برگرفته از مادّه «بصر» است كه دو اصل معنايى دارد : يكى ، آگاهى به يك چيز و ديگرى ، خشونت (درشتى) . بصير ، برگرفته از اصل نخست به معناى عالم (آگاه) است .
واژه «بَصَر» به معناى نور و «مُبصِرة» ، يعنى روشنگر ، از اصل نخست برگرفته شده اند ؛ زيرا نور ، منبع علم است و علم ، گونه اى از روشنايى است . چنين مى نمايد كه سبب اطلاق «بصر» به چشم نيز آن است كه چشم ، از مهم ترين راه هاى علم است . بر اين پايه ، «بصير» به معناى عالم است . ضرورتى ندارد كه هر گاه بصر و بصير به كار مى رود ، رؤيت با چشم مقصود باشد . بصيرت نيز از برگرفته هاى ماده «بصر» است و به معناى حجّت ، زيركى ، عبرت و عقيده درست دينى به كار مى رود و رؤيت با چشم ، در اين معانى لحاظ نمى شود .
ابن اثير مى گويد :
در نام هاى خداوند والا مرتبه ، «بصير» به معناى كسى است كه همه اشياى آشكار و نهان را بدون اندام مشاهده مى كند و «بصر» در حقّ او ، عبارت از ويژگى اى است كه با آن ، كمال اوصاف اشياى ديده شده ، آشكار مى شود .
بصير ، در قرآن و حديث
مضمون «خدا به آنچه مى كنيد ، بيناست» ، نوزده بار در قرآن كريم به كار رفته و مضمون «شنواى بينا» ، يازده بار و مضمون «آگاه بينا» پنج بار و مضمون «خداوند ، به بندگان ،بيناست» ، چهار بار . مضمون هاى «پروردگار تو بيناست» و «تو بر احوال مابينايى» و «پروردكارش بر احوال او بينا بود» و «او به هر چيزى بيناست» ، نيز هر كدام يك بار به كار رفته اند .
اين آيات ، بيانگر دو نكته اساسى اند : يكى ، اثبات صفت «بصير» براى خدا ، و ديگرى ، مطلق بودن اين صفت و تعلّق آن به همه چيز ، از جمله بندگان و كردارهاى ايشان .