صاحب یاسین

صاحب یاسین

اشاره به آيه 20 تا 27 سوره ياسين

الامام علی عليه السلام:

عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله قالَ : أنَا وفاطِمَةُ وحَسَنٌ وحُسَينٌ مُجتَمِعونَ ومَن أحَبَّنا يَومَ القِيامَةِ ، نَأكُلُ ونَشرَبُ حَتّى يُفَرَّقَ بَينَ العِبادِ . فَبَلَغَ ذلِكَ رَجُلاً مِنَ النّاسِ ، فَسَأَلَ عَنهُ فَأَخبَرتُهُ فَقالَ : كَيفَ بِالعَرضِ وَالحِسابِ ؟ فَقُلتُ لَهُ : كَيفَ كانَ لِصاحِبِ ياسينَ بِذلِكَ حينَ اُدخِلَ الجَنَّةَ مِن ساعَتِهِ ؟ [۱]

امام على عليه السلام :از قول پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: من و فاطمه و حسن و حسين و دوستداران ما در روز قيامت، گرد هم مى آييم و مى خوريم و مى آشاميم، تا زمانى كه حساب رسى بندگان تمام شود. اين خبر به گوش يكى از مردم رسيد و درباره آن سؤال كرد و من خبر را براى او گفتم. او گفت: پس عرضه اعمال و حساب رسى چه مى شود؟ من به او گفتم: اين امر براى صاحب ياسين چگونه بود، حال آن كه در دم به بهشت مى رفت؟

اشارت قرآنی:

گويى «صاحب یاسین» اشاره به آيه ۲۰ تا ۲۷ سوره ياسين باشد كه ميان ايمان و دعوتش از مردم و ورود به بهشت هيچ فاصله اى، حتى شهادتش را ذكر نمى كند:

وَ جٰاءَ مِنْ أَقْصَا اَلْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعىٰ قٰالَ يٰا قَوْمِ اِتَّبِعُوا اَلْمُرْسَلِينَ﴿يس‏،۲۰

و مردی (با ایمان) از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت: «ای قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروی کنید!

اِتَّبِعُوا مَنْ لاٰ يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ﴿يس‏،۲۱

از کسانی پیروی کنید که از شما مزدی نمیخواهند و خود هدایت یافتهاند!

وَ مٰا لِيَ لاٰ أَعْبُدُ اَلَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴿يس‏،۲۲

من چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده، و همگی به سوی او بازگشت داده میشوید؟!

أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ اَلرَّحْمٰنُ بِضُرٍّ لاٰ تُغْنِ عَنِّي شَفٰاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لاٰ يُنْقِذُونِ﴿يس‏،۲۳

آیا غیر از او معبودانی را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زیانی به من برساند، شفاعت آنها کمترین فایدهای برای من ندارد و مرا (از مجازات او) نجات نخواهند داد!

إِنِّي إِذاً لَفِي ضَلاٰلٍ مُبِينٍ﴿يس‏،۲۴

اگر چنین کنم، من در گمراهی آشکاری خواهم بود!

إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ﴿يس‏،۲۵

(به همین دلیل) من به پروردگارتان ایمان آوردم؛ پس به سخنان من گوش فرا دهید!»

قِيلَ اُدْخُلِ اَلْجَنَّةَ قٰالَ يٰا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ﴿يس‏،۲۶

(سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «ای کاش قوم من میدانستند...

بِمٰا غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ اَلْمُكْرَمِينَ﴿يس‏،۲۷

که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامیداشتگان قرار داده است!»


[۱] المعجم الكبير : ۳ / ۴۱ / ۲۶۲۳ عن عمر بن عليّ ، وراجع تهذيب تاريخ دمشق : ۴ / ۲۱۳ .