تحلیلی درباره سیر تاریخی عزاداری امام حسین علیه السلام - صفحه 21

بر سر مزار امام حسين عليه السلام و شامل شرح حال يك شيعه يمنى در آن جريان است . ۱
قاضى ابو على تَنّوخى (م 384 ق) نيز آورده است كه :
ابن اصدق ، به هنگام سلطه حنابله بر بغداد ، به نوحه گرى بر حسين عليه السلام اشتغال داشت . راوى براى سفارش دادن رثا به دنبال شناسايى وى و ديدار با او بوده ، كه در شب نيمه شعبان ـ كه شيعيان با به جان خريدن همه خطرها بر مزار سيّد الشهدا حاضر شده بودند ـ ، او را مى بيند كه در آن حال و هوا ، شب را به نوحه گرى مى گذراند و مردم مى گِريند . ۲
در اواخر دوره غيبت صغرا نيز بَربِهارى ۳ (م 329 ق) ، دستور قتل خِلب را صادر كرد كه مخفيانه در منازل شيعيان بر امام حسين عليه السلام نوحه مى خواند . ۴

1.الكامل فى التاريخ : ج ۵ ص ۱۴ .

2.نشوار المحاضرة : ج ۲ ص ۲۳۰ ، بغيه الطلب فى تاريخ حلب : ج ۶ ص ۲۶۵۴ (به نقل از تنّوخى) .

3.حسن بن على بن خلف بربهارى ، رئيس حنبليان بغداد بود و آنان را فراوان به اعمال فشار وامى داشت و آنان به خانه ها شبيخون مى زدند ، متعرّض داد و ستد مردم مى شدند و هر كس را كه بر خلاف نظر آنها نظر داشت ، ترور مى كردند ، تا جايى كه امام محمد بن جرير طبرى ـ كه خدا از او خشنود باد ـ (مؤلّف كتاب هاى تفسير و تاريخ) را مدّتى حبس خانگى كردند و وقتى از دنيا رفت ، مانع تشييع و دفنش شدند . شر و فتنه شان روزافزون گرديد ، جتا جايى كهج از نابينايانِ پناه آورده به مسجد هم كمك مى گرفتند و هر گاه شخصى شافعى از ميان آنها مى گذشت ، نابينايان را بر ضدّ او تحريك مى كردند و آنها هم شافعى را با عصايشان تا دم مرگ مى زدند ، تا اين كه خليفه الراضى ، ناچار شد در باره آنها دستور العملى صادر كند كه در آن ، گفته بود : «هر كه با اظهار دين ، نفاق بورزد و به مسلمانان حمله كند و اموال معاهدان را تصاحب نمايد ، به زودى ، گرفتار غضب و خشم پروردگار عالميان مى شود و از گم راهان است» . بربهارى به سال ۳۲۹ ق، در سنّ ۹۶ سالگى در گذشت (تجارب الأمم : ج ۵ ص ۴۱۴ ، الكامل فى التاريخ : ج ۵ ص ۲۲۳) .

4.پدرم و ابن عيّاش گفتند : در بغداد ، زن نوحه سراى خوب و ماهرى بود كه به «خِلب» مشهور بود (خلب ، يعنى پرده دل) . او اين قصيده (قصيده ياد شده در قصّه پيشين) را به نوحه مى خواند و ما آن را در خانه برخى از رؤسا شنيديم ؛ زيرا مردم در آن زمان ، به خاطر حنبليان ، جز در سايه قدرت پادشاه ، يا به صورت پنهانى ، نمى توانستند نوحه سرايى كنند ، و نوحه اى هم جز سوگ نامه هاى حسين و خاندان پيامبر ـ كه بر آنها سلام باد ـ بى آن كه گوشه و كنايه اى به پيشينيان در آنها باشد ، نبود . پدرم و ابن عيّاش گفتند : ما خبردار شديم كه بربهارى گفته : به من خبر رسيده كه خانم نوحه سرايى به نام خِلب ، نوحه سرايى مى كند . او را بخواهيد و بكشيد (نشوار المحاضرة : ج ۲ ص ۲۳۳) .

صفحه از 49