مهدويّت و جهانى شدن - صفحه 13

هيچ وجه با آموزه مهدويّت سازگار نيست؛ امّا اگر جهانى شدن از محتواى غربى تخليه شود و به معناى همگرايى و هم‏بستگى جهانى باشد، كه به تشكيل حكومت واحد جهانى منتهى شود، اين معنا نه تنها با آموزه مهدويّت سازگار است، بلكه مى‏تواند از لوازم تشكيل حكومت جهانى حضرت مهدى عليه السلام باشد. جهانى شدن به اين معنا مى‏تواند زمينه‏ساز تحقّق حكومت جهانى مهدوى باشد؛ زيرا تحقّق حكومت جهانى فقط بر اساس مصالح و مفاسد جوامع انسانى متصوّر است و تنها خالق انسان از اين مصالح و مفاسد آگاهى كامل دارد. پس هر كسى نمى‏تواند رهبرى حكومت جهانى را به عهده بگيرد. تنها كسى مى‏تواند چنين مسئوليت بزرگى را به عهده بگيرد كه خود را از هر چيزى جز خداوند آزاد سازد. به عبارت ديگر رهبر حكومت جهانى بايد مردى الهى و برترين بنده خدا باشد و فقط براى خدا كار كند. ويژگى‏هاى چنين انسانى جز بر حضرت مهدى عليه السلام ، كه در متون دينى اسلام آمده است، منطبق نيست.

امتيازات طرح اسلام‏

همان گونه كه اشاره شد، جهانى شدن و جهانى‏سازى و جهانى كردن، چنان كه اسلام معرّفى مى‏كند، با آنچه ديگران به تصوير كشيده و درصدد پياده كردن آن اند، فرق اساسى دارد. آنچه اسلام تصوير مى‏كند، از امتيازات خاصى برخوردار است كه در اين جا به برخى از آنها اشاره مى‏كنيم:
1. حكومت جهانى اسلام، تحت رهبرى افراد صالح و وارسته و شخصيت‏هاى برجسته دينى، كه معصوم از خطا و تالى تلو معصوم‏اند، اداره مى‏شود و قانون خدا در آن جامعه حاكم است؛ ولى حكومت جهانى واحدى كه غرب پيشنهاد مى‏كند، چنان كه از مراحل ابتدايى شكل‏گيرى‏اش پيداست ، تحت نظر و اشراف زورمداران و ستمگران است.
2. از ديد اسلام، محور تمام امور در جامعه خدا و احكام اوست؛ ولى در جهانى

صفحه از 16