مهدويّت و جهانى شدن - صفحه 4

آمريكايى را در جهان گسترش دهند. آنها از تاريخ تلخ جنگ‏ها و استعمار نظامى خود عبرت گرفته و دريافته‏اند كه با جنگ و تهاجم نظامى و استعمارگرى نخواهند توانست بر تمام جهان تسلط پيدا كنند. بدين سبب سلطه‏جويى خود را با راهبُرد نوين، كه همان تهاجم فرهنگى و تبليغات است، عوض كرده‏اند. آنها با تهاجم فرهنگى و تبليغات گسترده، و با بهره‏بردارى از وسايل فناورى و ارتباطات پيشرفته، تا حدودى توانسته‏اند فرهنگ خود را به عنوان فرهنگ برتر به جهانيان معرّفى كنند.
آنها نظام ليبراليستى و سرمايه‏دارى را الگوى جهانيان و بهترين فرهنگ‏ها معرّفى مى‏كنند، بويژه پس از فروپاشى نظام سوسياليستى و كمونيستى شوروى، تبليغات غربى‏ها بيشتر شد و به جهانيان ابراز كردند كه ديگر هم‏رديفى براى نظام سرمايه‏دارى نيست و تا آنجا پيش رفتند كه رسماً اعلام كردند جهان تك‏قطبى شده است. در مقابل اين جريان برخى از محقّقان به پا خاسته، به نقد روند جهانى‏سازى غربى پرداختند. تاميلنسون از اين دسته است. از ديدگاه او فرهنگ جهانى‏شده‏اى كه امروز شاهد آن هستيم؛ برخاسته از سير طبيعى يا مبتنى بر هرج‏ومرج نيست. جهانى شدن امروز حاصل جمع تجارب و نيازهاى بشر نيست؛ بلكه تسلّط يافتن فرهنگ غربى است كه در حال حاضر توان بيشترى دارد.۱يعنى مى‏توان گفت جهانى شدن امروز از نظر اين گروه همانا جهانى‏سازى فرهنگ غربى است.
روژه گارودى راجع به اين موضوع مى‏گويد:
جهانى‏سازى نظامى است كه قدرتمندان را با ادّعاى روابط آزاد و آزادى بازار قادر مى‏سازد تا اصنافى از ديكتاتورى‏هاى ضد انسانى را به مستضعفان تحميل نمايند.۲
او با اين بيان ، ادّعا كرده كه جهانى شدن مساوى با غربى شدن است و

1.چيستى جهانى شدن، فصل‏نامه مطالعات راهبردى: ش ۳، مسلسل ۱۳، ص ۲۹۶.

2.جهانى شدن پديده‏اى تاريخى است، روزنامه ابرار: ۲۷ مرداد ۱۳۷۹.

صفحه از 16