واژه شناسى «تسبيح» - صفحه 4

كاستى هاست و سپس توسّعاً ، در موارد نزديك به اين معنا نيز به كار رفته است . گاه تسبيح ، مجازاً بر ديگر انواع ذكر (مانند : تحميد و تمجيد و غيره) نيز اطلاق مى شود . گاه به نماز نافله نيز «سُبحه» مى گويند و گفته مى شود : «قَضَيتُ سُبحَتى ؛ نافله ام را به جا آوردم» . ۱
در احاديث فصل نخست اين بخش ، ضمن تأييد مفهوم لغوى «تسبيح» در تفسير اين ذكر ، به نكاتى قابل توجّه اشاره شده است ، مانند اين كه :
۱ . عَلِمَ اللّهُ عز و جل أَنَّ بَنى آدَمَ يَكذِبونَ عَلَى اللّهِ عز و جل ، فَقالَ : «سُبحانَ اللّهِ» ، بَراءَةً مِمّا يَقولونَ .۲
خداوند مى دانست كه آدميان بر او دروغ مى بندند . از اين رو ، براى تبرئه خود از آنچه آنها مى گويند ، فرمود : «سبحان اللّه ».۲ . [سُبحانَ اللّهِ]، أنَفَةٌ للّهِِ، أما تَرَى الرَّجُلَ إذا عَجِبَ مِنَ الشَّى ءِ قالَ : سُبحانَ اللّهِ .۳
سبحان اللّه ، وارسته دانستن خداوند است . مگر نمى بينى كه آدمى هر گاه از چيزى تعجّب كند ، مى گويد : «سبحان اللّه !»؟!۳ . إذا قالَ العَبدُ : «سُبحانَ اللّهِ» فَقَد أنِفَ للّهِِ ، و حَقٌّ عَلَى اللّهِ أن يَنصُرَهُ .۴
هر گاه بنده بگويد : «سبحان اللّه » ، خداوند را تنزيه كرده است و بر خداست كه او را يارى كند .۴ . هُوَ تَعظيمُ جَلالِ اللّهِ عز و جل ، و تَنزيهُهُ عَمّا قالَ فيهِ كُلُّ مُشرِكٍ ، فَإِذا قالَهَا العَبدُ صَلّى عَلَيهِ كُلُّ مَلَكٍ .۵

1.النهاية فى غريب الحديث : ج ۲ ص ۳۳۱ .

2.ر . ك : ص ۴۴۴ ح ۷۰۹ .

3.ر . ك : ص ۴۴۶ ح ۷۱۲ .

4.ر . ك : ص ۴۴۲ ح ۷۰۸ .

5.ر . ك : ص ۴۴۶ ح ۷۱۳ .

صفحه از 9