تحقيقى در حديث ردّ شمس - صفحه 13

ترمذى است كه : «ماه ، دو نيمه شد ؛ نيمى از بالاى كوه و نيمى از پايين كوه ، تابيدن گرفت» و در صحيح البخارى است كه نيمى از بالاى كوه و نيمى از پايين كوه ، نمايان گشت» .
با اين حال ، بايد گفت كه بين ويژگى ها در داستان «ردّ الشمس» اختلافى نيست . چون در صورت نخست ، مراد از همه آن خصوصيات ، اين است كه : خورشيد تا وقت عصر بازگشت ، چنان كه در پاره اى از روايات ، بدان تصريح شده است ؛ امّا در پاره اى از نقل ها مبالغه شده و گفته اند كه تا وسط آسمان رسيد (مبالغه در سخن ، كم نيست) ، چنان كه وقوع ردّ الشمس در جنگ خيبر ، منافاتى با رسيدن آفتاب تا نيمه مسجد ندارد .
امّا ويژگى ها در صورت دوم هم با يكديگر اختلاف ندارند ؛ چون ممكن است كه خواب پيامبر صلى الله عليه و آله را بر ويژگى فراگيرى وحى و بيدارى اش را بر خروج از آن حالت ، حمل كنيم . به همين جهت ، در پاره اى از گزارش ها پس از ذكر فرود آمدن جبرئيل عليه السلام و غلبه حالت وحى بر پيامبر صلى الله عليه و آله ، تعبير «استيقاظ (به خود آمدن)» آمده است .
امّا ويژگى ها در صورت سوم ، روشن است كه منافاتى با يكديگر ندارند ؛ چون بعيد نيست كه مسئله تقسيم غنايم ، حادثه اى پيش از مشغول شدن على عليه السلام به [ پرستارى از] پيامبر صلى الله عليه و آله بود ، نه هم زمان با آن .
توهّم تنافى در ديگر ويژگى هاى گزارش هم از همين قبيل است . ۱

7 . اندك بودنِ شمار شاهدان

مى گويند اگر «ردّ الشمسْ» تحقّق يافته بود ، به صورت طبيعى بايد بسيارى آن را مى ديدند و بايد چونان حادثه اى شگفت و بلكه به عنوان شگفت ترين حادثه تاريخى

1.دلائل الصدق : ج ۲ ص ۴۶۱ .

صفحه از 15