تحقيقى در حديث ردّ شمس - صفحه 6

احاديث مشهور است ، اين حديث را نيز آورده است و در ذيل آن نوشته است :
ابن مَنده و ابن شاهين ، آن را از جمله احاديث اسماء بنت عميس دانسته اند و ابن مردوُيِه ، آن را از احاديث ابو هريره آورده و سند هر دو «حَسَن» است . طحاوى و قاضى عياض ، آن را صحيح دانسته اند و ابن جوزى آن را مجعول پنداشته است و البته همان گونه كه در كتاب مختصر الموضوعات و التعقّبات توضيح داده ام، وى اشتباه كرده است . ۱
پيش تر نيز آورديم كه سيوطى رساله مستقلّى به نام كشف اللبس عن حديث ردّ الشمس در بيان طرق اين حديث و تصحيح آن و دفاع از آن نگاشته است . او در آغاز اين كتاب نوشته است :
حديث ردّ الشمس ، معجزه پيامبر ماست و امام ابو جعفر طحاوى و ديگران ، آن را صحيح دانسته است . حافظ ابو الفرج ، زياده روى كرده و آن در كتاب الموضوعات نقل كرده است . و اين ، گوشه اى از پژوهش در طُرُق روايت و بيان حال آن است كه نامش را كشف اللبس عن حديث ردّ الشمس گذاشته اند . ۲
و در پايان آن رساله آورده است :
و از جمله دلايل درستى آن ، سخن امام شافعى و ديگران است كه گفته اند: هيچ پيامبرى را معجزه اى نبود ، جز آن كه همگون تر و رساتر از آن براى پيامبر ما نيز بود . توقّف خورشيد در چندين شب براى يوشع عليه السلام ، قاتل ستمكاران ، حادثه اى درست است و بايد براى پيامبر صلى الله عليه و آله نيز چنين حادثه اى باشد و اين داستان ، نظير همان است و خداوند به حقيقت امر ، آگاه تر است . ۳

1.الدرر المنتثرة فى الأحاديث المشتهرة : ص ۱۰۴ ح ۹۹ .

2.كشف اللبس عن حديث ردّ الشمس المطبوع فى ضمن الكشف الرمس عن حديث ردّ الشمس : ص ۸۹ .

3.كشف اللبس عن حديث رد الشمس : ص ۱۰۸ .

صفحه از 15