تحقيقى در حديث ردّ شمس - صفحه 9

اين خُرده گيران ، از يك سو ، احاديث صحيحين را يكسر استوار دانسته ، مى پذيرند و از سوى ديگر ، چون در تنگناى قافيه قرار مى گيرند ، بنايى را كه برافراشته اند ، ويران مى كنند . ۱
عالمان بسيارى به اين اشكال ها پاسخ داده اند . در اين جا ، گزينه اى از اهمّ آن اشكال ها را با پاسخ هاىِ عالمان و گاه با افزونى هايى مى آوريم :

1 . ضعف سند حديث

اين اشكال ، راه به جايى نمى برد . يكى بدان جهت كه ـ چنان كه گذشت ـ بسيارى از عالمان و محدّثان و بزرگان اهل سنّت ، حديث را «تصحيح كرده اند» و سخنان تضعيف كنندگان را به هيچ انگاشته اند و گاه بر تضعيف كنندگان ، از آن روى كه حديث و نقلى بدين استوارى را سست تلقّى كرده اند ، طعن زده اند .
دو ديگر آن كه ، بر فرض كه كسى به ضَعْف تمام طُرق نقل حديث ، باور داشته باشد ، گستردگى نقل ها به اندازه اى است كه اگرچه با ضعف سند ـ بر فرض كه چنين باشد ـ اطمينان به وقوع را مى رساند و همين مقدار در اثبات مطلوب ، بسنده است ؛ اگرچه از اثبات تفصيل جريان وا بماند .

2 . تعارض آن با حديث «لم تحبس الشمس ...»

اين اشكال ، پاسخ هايى دارد ، از جمله حديث :
لَم تُحبَس الشَّمسُ عَلى أَحدٍ إلّا لِيوشَعَ .خورشيد ، جز براى يوشع ، براى هيچ كس نگه داشته نشد .
در واقع ، گزارش وقوع منحصر به فرد حادثه اى است در امّت هاى پيشين و هيچ

1.دلائل الصدق : ج ۲ ص ۲۹۷ .

صفحه از 15