پژوهشى در باره ضرب قرآن به قرآن - صفحه 4

و اين ، از آن روست كه [آيات‏] قرآن را با آياتى ديگر زدند، و به منسوخ ، به گمان اين كه ناسخ است، استدلال كردند و به خاص ، در حالى كه آن را عام مى‏شمردند، استناد نمودند ، و به آغاز آيه، احتجاج كردند و در تأويل آن ، سنّت را وا نهادند، و به آغاز و پايان سخن، دقّت نكردند، و ورودى و خروجى‏هاى آن را نشناختند؛ چرا كه آن را از اهلش نگرفتند . از اين رو ، هم خود ، گم‏راه شدند و هم ديگران را به گم‏راهى انداختند .
در برخى از روايات، ضرب قرآن به قرآن ، به كار يهود و نصارا تشبيه شده و از نحوه تعامل آنان با كتب الهى الگوبردارى شده است.
... إنّما هَلَكَ مَنْ كانَ قَبلَكُم بِأشباهِ هذا؛ ضَرَبوا كِتابَ اللَّهِ بَعضَهُ بِبَعضٍ ... .1
پيش‏تر از شما با همين گونه چيزها ، نابود شدند ؛ بخشى از كتاب را بر بخشى ديگر زدند .

در منابع حديثى به نمونه‏هايى از ضرب قرآن به قرآن اشاره شده كه عامدانه يا جاهلانه صورت گرفته است.2

بررسى ديدگاه‏ها

دانشمندان مسلمان در تبيين معناى اين روايات و علت نهى از اين نوع به‏كارگيرى قرآن ، آراى مختلفى دارند:
1. برخى ضرب قرآن به قرآن را به معناى به‏هم زدن و برهم كوبيدن مصحف دانسته‏اند. در اين صورت ضرب قرآن به قرآن اگر سبك شمردن قرآن و بى‏حرمتى به شأن آن باشد ، كفر و انكار، وگرنه كفران نعمت و ترك ادب است.۳

1.مجمع الزوائد : ج‏۷ ص‏۲۰۲ ؛ مسند ابى يعلى : ج‏۵ ص‏۴۲۹؛ مجمع البيان : ج‏۲ ص‏۳۲۹ ؛ بحار الأنوار : ج‏۹ ص‏۷۱.

2.التوحيد : ص‏۲۵۵ - ۲۶۵.

3.شرح اصول الكافى ، مازندرانى : ج‏۲ ص‏۷۲ و ج‏۱۱ ص‏۸۳ .

صفحه از 9