تحليلى درباره حكمت نفرين هاى انبيا و اوليا - صفحه 5

بار خدايا ! قوم مرا هدايت فرما ، كه اينان نادان اند ، و مرا بر آنان نصرت بخش تا دعوت مرا به فرمان بُردارى از تو ، پاسخ دهند .
و نيز هنگامى كه در جنگ اُحُد ، دندانش شكست و صورتش جراحت برداشت و اصحاب از او خواستند كه دشمنانش را نفرين كند ، فرمود :
إنّي لَم اُبعَث لَعّانا ، و لكنّي بُعثتُ داعيا و رحمةً . اللّهمّ اهدِ قومى ؛ فإنَّهم لا يَعلمون .۱من براى لعن [و نفرين] مبعوث نشده ام ؛ بلكه براى دعوت [به حق] و از سر مِهر ، برانگيخته گشته ام . بار خدايا! قوم مرا هدايت فرما كه آنان نادان اند .
در موارد ديگر نيز مكرّر به ايشان پيشنهاد نفرين فرستادن بر دشمنان مى شد و ايشان نه تنها نفرين نمى كرد ، بلكه آنها را دعا نيز مى نمود!

3 . مقصود از نفرين كردن يك طايفه

در شمارى از احاديث ، برخى از طوايف (مانند قريش و بنى اميّه) ، مورد نفرين اهل بيت عليهم السلام قرارگرفته اند . بى ترديد ، تنها افرادى از آن طوايف كه در واقع ، استحقاق چنان نفرينى را دارند ، مقصود و مشمول آن نفرين خواهند بود . شاهد اين سخن ، احاديثى است كه افراد مورد لعنت را مشخص كرده اند يا احاديثى كه درباره سعد الخير و ديگر مؤمنان و نيكان بنى اميّه وارد شده اند .

4 . نفرين شدن به دليل گناهى خاص

گاه بعضى از اشخاص ، مرتكب گناه خاصّى شده اند كه مقتضاى حكمت ، نفرين كردن آنها به جهت همان گناه است ، مانند كتمان حديث ولايت . بايد توجه داشت كه اين گونه نفرين ها در صورتى دلالت بر فساد اشخاص مورد اشاره دارند كه توبه و

1.. ر . ك نهج الدعاء با ترجمه فارسى : ج ۲ ص ۱۵۰ ح ۱۲۶۳ .

صفحه از 6