سخنى درباره حكمت بيمارى ها - صفحه 2

حكمت بيمارى

ترديدى وجود ندارد كه در نظام هستى ، هيچ پديده اى بى حكمت نيست ، هر چند اين حكمت ، بر ما پوشيده مانده باشد . امام صادق عليه السلام ، درباره حكمت بيمارى فرموده است :
إنَّ المَرَضَ عَلى وُجوهٍ شَتّى : مَرَضُ بَلوى ، و مَرَضُ عُقوبَةٍ ، و مَرَضٌ جُعِلَ عِلَّةً لِلفَناءِ ... .
بيمارى بر چند گونه است: بيمارى آزمون، بيمارى كيفر و بيمارى اى كه علّت مرگ قرارداده شده است.۱

امام صادق عليه السلام ، در اين سخن ، سه حكمت براى بيمارى ذكر كرده و اين هر سه ، بر دانش طب ، ناشناخته است .
در سطورى كه پيش رو داريد ، مختصراً به حكمت نهفته در بيمارى ها از ديدگاه روايات ، پرداخته شده است :

1 . تربيت

مهم ترين حكمت بيمارى ، نقش سازنده تربيتى آن در زندگى انسان است . از پيامبر خدا روايت شده كه در اين زمينه فرمود :
المَرَضُ سَوطُ اللّه ِ فى الأَرضِ يُؤَدِّبُ بِهِ عِبادَهُ .۲
بيمارى ، تازيانه خدا در زمين است كه با آن ، بندگان خويش را ادب مى كند.
آنچه در سخن امام صادق عليه السلام در تبيين گونه نخست از گونه هاى بيمارى آمده ، يعنى «بيمارىِ آزمون» خود ، اشاره اى به همين حكمت است ؛ زيرا كلمه «بلوى» در متن عربى روايت ، به معناى آزمايش است و از سوى ديگر ، فلسفه همه امتحان هاى الهى نيز تربيت انسان و رشد و شكوفايى استعدادهاى نهفته در درون اوست .
البته ، نه فقط حكمت بيمارى ها تحقّق امتحان الهى است ؛ بلكه فلسفه تن درستى و سلامت نيز همين است . به ديگر سخن ، هر يك از دو حالت تن درستى و ناتن درستى ، آثار تربيتى مثبتى دارند و براى تكامل انسان نيز ضرورى اند . در اين موضوع ، حكايت جالبى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه اميرمؤمنان به بيمارى اى گرفتار شد . جمعى ايشان را عيادت كردند و از حال وى پرسيدند و گفتند : اى اميرمؤمنان ، به چه حالتى شب را به روز درآوردى؟ امام عليه السلام ، بر خلاف عادت متعارف فرمود :
أصبَحتُ بِشَرٍّ .
با بدى شب را به صبح آورده ام .
آنان از اين سخن،شگفت زده شدند وگفتند:سبحان اللّه ! آيا اين، سخن چون تويى است؟
امام عليه السلام در پاسخ آنان فرمود :
خداوند متعال مى فرمايد : «وَ نَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ»۳ فَالخَيرُ : الصِّحَّةُ وَ الغِنى ، وَ الشَرُّ : المَرَضُ وَ الفَقرُ ، ابتِلاءً وَ اختِبارا .۴
يعنى در اين سخن خداوند ، خير ، همان تن درستى و بى نيازى ، و شر نيز همان بيمارى و فقر است كه آزمون و امتحان هستند .
1/1 ـ پاكسازى جان : در مورد خطاكاران ، نقش تربيتى بيمارى در پاره كردن پرده هاى غفلت ، بيدار كردن آنها و تزكيه جانشان از ناپاكى ها و آلودگى ها تجلّى مى يابد ، چونان كه اميرمؤمنان فرموده است :
إذَا ابتَلَى اللّه ُ عَبدا أسقَطَ عَنهُ مِنَ الذُّنوبِ بِقَدرِ عِلَّتِهِ .۵
چون خداوند ، بنده اى را مبتلا به بيمارى كند ، به اندازه بيمارى اش از گناهان او فرو مى كاهد .
1/2: تكامل انسان : امّا بيمارى نيكوكاران و پرهيزگاران ، مرتبه آنان در پيشگاه خداوند را بالاتر مى برد و به تكاملشان مى انجامد ، چنان كه از پيامبر خدا نقل شده است كه فرمود :
إنَّ الرَّجُلَ لَيَكونُ لَهُ الدَّرَجَةُ عِندَ اللّه ِ ، لا يَبلُغُها بِعَمَلِهِ حَتّى يُبتَلى بِبَلاءٍ فى جِسمِهِ ، فَيَبلُغُها بِذلِكَ .۶
مرد ، گاه داراى مرتبه اى در پيشگاه خداوند است، كه به عمل خويش بدان نمى رسد تا آن هنگام كه به ابتلايى در جسم خود آزموده شود و بدين واسطه به آن مرتبت برسد.
با توجّه به آثار تربيتى بيمارى در زندگى انسان ، اين كه شخص در همه عمر سالم بماند و هيچ گاه بيمار نشود ، از ديدگاه احاديث رسيده از پيشوايان ، پديده اى نكوهيده است . پيامبر خدا در اين باره مى فرمايد :
كَفى بِالسَّلامَةِ داءً .۷
[هماره] ، سالم بودن ، براى بيمارى بس است .
همچنين در حديث ديگرى اين گونه آمده است :
إنَّ اللّه َ يُبغِضُ العِفرِيَّةَ النِّفرِيَّةَ الَّذى لَم يُرزَأ فى جِسمِهِ و لا مالِهِ .۸
خداوند ، آن بد نهاد بدكردارى را كه به هيچ بلايى در تن و دارايى خويش گرفتار نمى آيد ، دوست ندارد .
البته بايد به اين نكته هم توجّه داشته باشيم كه مطلق بيمارى ، همانند مطلق تن درستى ، داراى آثار تربيتى مثبتى در انسان نيست . از همين رو ، موسى عليه السلام در دعاى خويش چنين از خداوند ، طلب مى كرد :
يا رَبِّ ! لا مَرَضٌ يُضنيني و لا صِحَّةٌ تُنسينى ، و لكِن بَينَ ذلِكَ ، أمرِضُ تارَةً فَأَشكُرُكَ ، و أصِحُّ تارَةً فَأَشكُرُكَ .۹
خداوندا! نه آن بيمارى اى كه مرا زمينگير كند و نه آن تن درستى اى كه به فراموشى [تو] در افكند ، بلكه حالتى ميانه [مى خواهم] ؛ گاه بيمار شوم تا پس از آن شكر تو گويم و گاه تن درست باشم تا سپاس تو بگزارم .
از داوود عليه السلام نيز نقل شده است كه در دعاى خويش چنين مى گفت :
اللّهُمَّ لا صِحَّةً تُطغينى و لا مَرَضا يُضنينى و لكِن بَينَ ذَينِكَ .۱۰
خداوندا! نه تن درستى اى مى خواهم كه به طغيانم كشانَد و نه بيمارى اى كه زمينگيرم سازد ؛ بلكه حالتى ميان اين دو را خواهانم .
اميرمؤمنان نيز چنين دعا مى كرد :
اللّهُمَّ إنّى أعوذُ بِكَ .. . مِن سُقمٍ يَشغَلُنى ، و مِن صِحَّةٍ تُلهينى .۱۱
خداوندا ! به تو پناه مى برم . . . از ناتن درستى اى كه به خويش مشغولم دارد و از تن درستى اى كه به بازى ام سرگرم سازد .

1.ر. ك : دانش نامه احاديث پزشكى : ج۱ ص۱۳۷ ح ۱۵۲ .

2.ر. ك : ص ۴۹۴ ح ۱۰۹۸۳ .

3.انبيا : آيه ۳۵ «ما شما را به شر و خير مى آزماييم و به سوى ما باز مى گرديد» .

4.الدعوات : ص ۱۶۸ ح ۴۶۹ .

5.ر. ك : دانش نامه احاديث پزشكى : ج ۱ ص ۱۴۷ ح ۱۷۶ .

6.ر . ك : حكمت نامه پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله : ج ۷ ص ۱۰ ح ۴۸۱۰ .

7.المَجازات النبويّة : ص ۴۳۰ ح ۳۴۹ .

8.الدعوات : ص ۱۷۲ ح ۴۸۲.

9.إرشاد القلوب : ص ۴۲ .

10.البيان والتبيين : ج ۳ ص ۱۵۳.

11.مهج الدعوات : ص ۱۳۲ .

صفحه از 7