طبرى نيز ضمن اشاره به بعضى نكات ، از ذكر بقيّه آنها صرف نظر كرده و گفته است :
ما بسيارى از عواملى را كه به دست قاتلان عثمان بهانه داد تا كشتن او را توجيه كنند ، بيان كرديم و از بسيارى ديگر ، به خاطر علّت هايى كه ما را به ترك نقل آنها بر انگيخت ، صرف نظر كرديم . ۱
تا اين جا صحبت از زمينه ها و عوامل قيام بر ضدّ عثمان بود ؛ ولى نكته مهم تر و قابل تأمّل تر ، بررسى افراد و گروه هاى شركت كننده در اين خيزش است . روشن است كه همه كسانى كه در اين جريان گسترده شركت كرده اند ، هم هدف نيستند و برخى ، آرمان هايى ديگر دارند . عوامل دخيل در اين جريان را بدين سان مى توان معرّفى كرد :
1 . معترضان و انقلابيون سنّت شناس و استوار انديش
در اين خيزش ، چهره هاى برجسته اى از صحابيان و مؤمنان ژرف باور حضور دارند . به واقع ، توده هاى عظيم مردم انقلابى ، به رهبرى اينان حركت مى كنند . اين چهره ها كسانى نيستند كه بتوان اندكى در اخلاص ، نيك نگرى و استوار انديشى آنان ترديد كرد . برخى از اينان عبارت اند از :
عمّار بن ياسر
عمّار از پيشتازان در اسلام و از مجاهدان استوارگام و سر افراز است . پيامبر خدا او را معيار حق مى شناسانَد و مى فرمايد :
إذَا اختَلَفَ النّاسُ كانَ ابنُ سُمَيَّةَ مَعَ الحَقِّ .چون مردم با هم اختلاف كردند ، پسر سميّه همراه حق است .۲
1.تاريخ الطبرى : ج ۴ ص ۳۶۵ ، الكامل فى التاريخ : ج ۲ ص ۲۸۶ .
2.المعجم الكبير : ج ۱۰ ص ۹۶ ح۱۰۰۷۱ ، سير أعلام النبلاء : ج ۱ ص ۴۱۶ ح۸۴ ، البداية و النهاية : ف ج ۶ ص ۲۱۴ ، كنز العمّال : ج ۱۱ ص ۷۲۱ ح ۳۳۵۲۵ .