تحليلى درباره عوامل شورش عليه عثمان - صفحه 7

كاتب عثمان) است ؛ جوانى كه از آداب اسلامى ، هيچ نمى داند و مطرود و تبعيدى پيامبر صلى الله عليه و آله است . زمانى كه او از تبعيد باز مى گردد و پاى به مدينه مى نهد ، بغض فروخورده چندين ساله خود را در سايه قدرتى كه خليفه مسلمانان بدو داده است ، بيرون مى ريزد . او به تحقير تمامى انصار و مهاجران مى پردازد و اين ، در تهييج آنان بر ضدّ عثمان ، مؤثّر مى شود .
خليفه ، عنصر چشم و گوش بسته اى مى نمايد كه در دست مروان ، همانند موم ، تغيير مى كند ؛ چه آن زمان كه رسما و در ملأ عام ، توبه مى كند و مروانْ او را به توبه شكنى وادار مى سازد ، و چه زمانى كه با عزل والى مصر موافقت مى كند و سپس به پيشنهاد مروان ، به قتل و تبعيد و شكنجه كردن انقلابيون مصر ، فرمان مى دهد .
مروان كه به واقع ، ديكته كننده سياست هاى عثمان است ، در كشاندن عثمان به افراطِ در رفتار ، بدان گونه تلاش مى كند كه نائله ، همسر عثمان ، مى گويد :
به خدا سوگند ، آنان او را مى كشند و او را گناهكار مى شمارند ... . و تو [ اى عثمان! ]از مروان ، فرمان مى برى و او تو را به هر كجا كه بخواهد ، مى كشاند . ۱
مشاوران ديگر عثمان نيز از اين قبيل اند . عثمان ، آنان را جمع مى كند تا درباره نارضايتى مردم با آنها به رايزنى بپردازد . معاويه راه حل را يارى جستن عثمان از نيروى نظامى مى داند . عبد اللّه بن عامر نيز مى گويد :
بايد آنان را به جهادْ فرمان دهى تا از تو باز بمانند . [ بايد آنان را] در مرزها نگاه دارى تا در برابر تو خوار شوند و هَمّ و غمّشان جز [ حفظ جان] خود نباشد .
سعيد بن عاص نيز مى گويد كه عثمان بايد سرچشمه ها را بخشكاند و رهبران آنان را بكشد ... . ۲ در اين مورد ، معاويه پيشنهاد مى كند كه على عليه السلام ، طلحه ، زبير و ...

1.ر.ك : ص ۲۷۳ (شكستن توبه و پيمان) .

2.ر . ك : ص ۲۸۳ (خيانت خواصّ بدكردار) .

صفحه از 17