پژوهشى در باره خشوع و حضور قلب در نماز - صفحه 10

چنين است: مادام كه انسان، كلام، دهان او مى‏گذارد، او را مدد مى‏كند. همين كه او آن كلام را به زبان اجرا كرد، نشاطى در انسان توليد مى‏شود كه خستگى سابق را برطرف مى‏كند. پس در اوّل، از معلّم به او مدد مى‏شود و در آخر، از او به معلّم مدد مى‏شود.
انسان اگر مدّتى در نماز و اذكار و ادعيه، به اين ترتيب مواظبت كند، البتّه نفس عادى مى‏شود، و اعمال عبادى هم مثل اعمال عاديّه مى‏شود كه در حضور قلب در آنها محتاج به رويّه نيست؛ بلكه مثل امور طبيعيّه عاديّه مى‏شود. 1
به بيان ساده‏تر، بر اساس اين ره‏نمود ، نمازگزار براى به دست آوردن حضور قلب، در وقت گفتن هر ذكرى در نماز، بايد معناى آن را به قلب خود، تلقين كند؛ يعنى همان طور كه براى ياد دادن الفاظ به كودك، به او تلقين مى‏كند كه بگو: «بابا»، نمازگزار نيز بايد معناى تكبير، تحميد، تسبيح و ساير اذكار را به قلب خود، تلقين نمايد تا توجّه به معناى نماز، عادت و ملكه روح شود و پس از رسوخ معانى نماز در دل، ذكر قلبى، پشتوانه ذكر زبانى گردد.

1.سرّ الصلاة: ص ۲۹.

صفحه از 10