الخُشوعُ فِى القَلبِ ، وَ أن تُلينَ كِتفَكَ لِلمَرءِ المُسلِمِ ، وَ أن لا تَلتَفِتَ فى صَلاتِكَ .۱
منظور ، فروتنى در دل است و اين كه براى مسلمانان فروتن و نرم باشى و در نماز به اين سو و آن سو رو نكنى .
و در برخى از احاديث ، «خشوع» در فروتنى مطلق و با همه وجود در برابر آفريدگار به كار رفته است ، مانند آنچه در دعاى ركوع از امام باقر عليه السلام نقل شده كه مىفرمايد:
اللَّهُمَّ ... خَشَعَ لَكَ قَلبى وَ سَمعى وَ بَصَرى وَ شَعرى وَ بَشَرى وَ لَحمى وَ دَمى وَ مُخّى وَ عِظامى وَ عَصَبى وَ ما أقَلَّتهُ قَدَماىَ غَيرَ مُستَنكِفٍ ولا مُستَكبِرٍ ولا مُستَحسِرٍ .۲پروردگار من ... دل و چشم و گوش و مو و پوست و گوشت و خون و مغز و استخوانها و رگ و پىام ، و آنچه پاهايم حمل مىكنند در برابر تو فروتن اند ، بى هيچ امتناع و سركشى و درماندگى .
خشوع مطلوب در نماز
نكته قابل توجّه در تفسير خشوع، اين است كه هر چند از نظر قرآن و حديث، خشوع شامل فروتنى ظاهر و باطن مىگردد، ليكن ترديدى نيست كه مطلوب اصلى، خشوع قلبى و باطنى است؛ زيرا در صورتى كه اين معنا تحقّق يابد، خشوع ظاهرى به دنبال آن خود به خود حاصل مىشود، چنان كه از امام على عليه السلام روايت شده كه فرمود:
مَن خَشَعَ قَلبُهُ للَّهِِ عزّ وجلّ خَشَعَت جَوارِحُهُ فَلا يَعبَثُ بِشَىءٍ .۳اگر كسى دلش براى خداى عزّ وجلّ فروتن باشد، اندامش نيز فروتن مىشوند و با چيزى بازى نمىكند .