صورت مىگوييم: پذيرش اين گزارشها، امكان وجود تدوين ديگرى را از قرآن نفى نمىكند ؛ زيرا مىدانيم كه امام على عليه السلام تنها كاتب وحى نبوده و كاتبان ديگر و كسانى مانند اُبَىّ بن كعب و عبد اللَّه بن مسعود نيز مصحفهايى را گرد آورده بودند، هر چند به كمال و ترتيب مصحف امام على عليه السلام نبوده است ؛ زيرا مصحف على عليه السلام افزون بر متن قرآن، مشتمل برتفسير، تأويل، توضيح احكام، بيان ناسخ و منسوخ، سبب نزول و ذكر نام اشخاصى بوده كه آيات در باره آنان نازل شده است. ۱
افزون بر اين ، اگر تدوين امام على عليه السلام، تنها ترتيب موجود بود، به احتمال فراوان، امام عليه السلام آن را به گونهاى به مسلمانان مىرساند؛ زيرا بيم از تحريف قرآن در اين صورت، جدّى بود و با سفارش پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به ايشان ناسازگار بود. با توجه به اين دلايل، ناگزيريم گزارش شيخ صدوق را به همين معنا باز گردانيم؛ يعنى جمع همه اجزا و پارههاى قرآن ميان دو جلد تا از دستبرد و تنقيص، محفوظ بماند، و واژه «اتقان» در حديث، اين معنا را مىفهماند.
بر اين اساس مىتوان گزارشهاى جمع قرآن پس از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را ناظر به جمع قرآن براى خود ۲ و يا در مجموعهاى ميان دو جلد دانست. ۳ براى نمونه ، ابوبكر
1.ر.ك : التمهيد: ج۱ ص۲۸۷-۲۹۵؛ حقايق هامة: ص۱۵۳-۱۷۲؛ روح المعانى: ج۱ ص۴۱.
2.مقدمتان فى علوم القرآن: ص۱۸؛ التحرير و التنوير: ج۱ ص۴۹؛ دراسات قرآنيه (تاريخ قرآن): ص۸۶.
3.المصاحف: ج۱ ص۱۵۳ و ۱۵۵؛ مناهل العرفان: ج۱ ص۱۸۳؛ تاريخ قرآن، محمود راميار: ص۳۲۳.