حافظ و حفيظ

حافظ و حفيظ

از صفات خداوند

واژه شناسى «حافظ» و «حفيظ»

صفت «حافظ» ، در لغت ، اسم فاعل و «حفيظ (نگاهبان ، نگهدار) » ، فعيل به معناى فاعل و هر دو از مادّه «حفظ» است كه بر نگهدارى و باز داشتن چيزى از گم شدن و تلف شدن دلالت دارند . ابن منظور مى گويد : حفيظ ، از صفات خداوند عز و جلاست كه در نگهدارى همه اشيا، هم وزن ذرّه اى در آسمان ها و زمين ، از حفظ او به در نمى رود و هر خوبى و بدى اى كه آفريدگان و بندگانش مى كنند ، نگاه داشته و آسمان ها و زمين را با نيروى خود ، نگاه داشته و نگاهدارىِ آنها، بر او گران نيست كه بلندمرتبه سترگ است.

همچنين مى گويد: «حفظ» در برابر فراموشى به كار مى رود و آن نيز باز داشتن چيزى از گم شدن در علم و ياد كرد است.

حافظ و حفيظ ، در قرآن و حديث

لفظ «حافظ» و «حفيظ» ، هر يك، پنج بار در قرآن كريم به كار رفته و آيات و احاديث، ويژگى هاى متنوّعى را براى حافظ و حفيظ به عنوان دو نام از نام هاى خداى متعال، ذكر كرده اند كه مهم ترينِ آنها دو نكته است :

۱ . برخى احاديث، صفت حافظ (بودن) را منحصر در خدا دانسته اند : «هيچ نگاهبانى جز تو نيست».

در توجيه اين امر، دو نكته در خور توجّه است: نخست آن كه پيدايش و بقاى آفريده ها، از خداوند سبحان تحقّق مى يابد و اگر فيض و اراده او لحظه اى به موجودات تعلّق نگيرد، نابود مى شوند. بر اين پايه، نگاهدار حقيقى و مطلق تمام موجودات، فقط خداست. دوم آن كه هر گاه صفت كمالىِ حافظ بودن، در موجودات يافت شود، اين كمال، مانند ديگر كمالات، از سوى خداست و به او باز مى گردد.

۲ . در آيات و احاديث، صفت حافظ براى خداوند والا، گاه به معناى حفظ از نابودى در خارج است:  «كرسى او، آسمان ها و زمين را در بر گرفته و نگهدارى آنها، بر او گران نمى آيد ، و اوست بلند پايه سترگ»  .

و گاه به معناى حفظ چيزى در علم است : «پاك است آن كه نگاهبانى است كه از ياد نمى برد».

همچنان كه در معناى واژگانى آمد، حفظ ، در اصل به معناى «نگهدارى چيزى و باز داشتن آن از گم شدن و تلف شدن» است و اين نگهدارى ، گاه وجودى و خارجى است و گاه ذهنى و علمى، و اين دو، در لغت و در آيات و احاديث، يكسان لحاظ شده اند.