نقد محتوايي حديث - صفحه 27

تدوين حديث

ما معتقديم كه پيغمبر اكرم, خود, دستور به تدوينِ حديث داد و رواياتى كه در اوّل كتاب الحديث النبوى بين الرواية و الدراية ۱ گرد آورده ايم, حاكى از دستور پيامبر(ص) درباره تدوين حديث است. اين احاديث, ادّعاى برخى را كه مدّعى منع تدوين حديث از سوى پيامبرند, نفى مى كند.
عبداللّه بن عمر, خدمت رسول خدا رسيد و عرض كرد: «من نوشته هايى از شما دارم; ولى برخى از اصحاب, مرا از نوشتن حديث, باز مى دارند و مى گويند كه پيامبر(ص) بشر است و بشر, حالات مختلفى دارد; گاهى رضايت دارد و گاهى خشمگين است. ممكن است اين آثار روانى در بيانش اثر بگذارد». پيامبر اكرم به او فرمود:

۰.أُُُكتب, فَوَالذى نفسى بيده لايخرج من فيّ الاّ حقٌ. ۲

ما با توجّه به چنين رواياتى كه نشان مى دهد تدوين حديث, مورد عنايت پيامبر(ص) بود, در مقدمه كتاب, ثابت كرديم كه برخلاف اعتقاد قائلان به نظريه منع تدوين توسط پيامبر اكرم, ايشانْ صحابيان را به جمع آورى, كتابت و تدوين احاديث, تشويق و ترغيب مى نمود.
شاهد اين ادّعا, نامه هاى رسول خداست. حدود 216 نامه, به علاوه مواثيق, عهود, قراردادها و احاديثى كه مربوط به فرائض و زكات اموال است, همه به دستور پيامبر(ص) نوشته شده اند و براى شيوخِ قبايل و شخصيت هاى بزرگ آن روز, ارسال شده اند. معناى منع و نهى از تدوين حديث, اين است كه مردم, آنچه را كه پيامبر(ص) نوشته است, از بين ببرند, در حالى كه آنها در حال حاضر در اختيار ماست. چگونه ممكن است ايشان, آن همه نامه و مواثيق را كه در محتوا حديث اند, پخش كند و به اصحاب بگويد شما جمع نكنيد و اينها را رها كنيد؟!

1.قيامت, آيه۱۷و ۱۹.

2.بقره, آيه ۲۳۱.

صفحه از 39