نقد محتوايي حديث - صفحه 28

رواياتى در صحاح و مسانيدْ ذكر شده است كه حاكى از عنايت پيامبر اسلام به تدوين حديث است. گذشته از صحاح و مسانيد, اميرمؤمنان(ع) صحيفه اى داشته است كه امام صادق(ع) درباره آن مى فرمايد: طوله سبعون ذراعاً. ۱
اين صحيفه ـ مانند بياض هاى سابق كه پيچيده مى شد ـ, مدمّج بوده است و در آن, همه چيز, حتى «اَرش الخدش» نيز بيان شده بود.
اگر تدوين حديثْ حرام بود, هرگز اميرمؤمنان(ع) در زمان حيات رسول اكرم, اين كتاب را نمى نوشت. خوشبختانه ـ هر چند عين اين كتاب در اختيار ما نيست ـ برخى از موادّ كتاب, به صورت هاى مختلف, در اختيار ماست و شيخ حرّ عاملى, شيخ كلينى و شيخ طوسى, بخش هايى از اين كتاب را نقل كرده اند.
از اين جا معلوم مى شود كه تدوين حديث, مورد رضايت پيامبر(ص) بوده است. اگر مى بينيم تدوين, به شكل كامل انجام نگرفته است, علل ديگرى دارد و كسان ديگرى بودند كه مانع از تحقّق اين خواسته پيامبر(ص) مى شدند. مثلاً پيامبر(ص) مى فرمايد: «براى من, قلم و دوات بياوريد تا چيزى بنويسم كه بعد از من گمراه نشويد», ۲ اصرار هم مى كند, ولى اجابت نمى كنند.

انگيزه منع تدوين

پس از رحلت رسول خدا, تدوين حديثْ ممنوع شد. برخى از متأخّران, علّت منع را نصّ پيامبر(ص) مى دانند. در اين دوره كه على رغم منع, عدّه اى جسته و گريخته به نوشتن احاديث روى مى آوردند, خلفا كراراً مى گفتند: «أقلّوا الرواية عن رسول اللّه» و عمر بن خطاب مى گفت: «جرّدوا القرآن عن الرواية».
بنابراين, هر بلايى كه بر سرِ تدوين حديث آمد, مربوط به عصر رسول خدا نبود;

1.سُنن أبى داود, ج۲, ص۱۷۶(ح۳۶۴۶); المستدرك على الصحيحين, ج۱, ص۱۰۶; المصنّف, عبدالرزّاق بن همام, ج۶,ص۲۲۹ .

2.الارشاد, المفيد, ج۲, ص۱۸۶; بحارالأنوار, ج۲۶, ص۱۸ .

صفحه از 39