3. عقل,
4. تاريخ,
5. اجماع امّت مسلمان.
ما در اين كار, از كلام امام صادق(ع) الهام گرفتيم كه درباره احاديث منسوب به پيامبر(ص) و ائمه(ع) فرمودند:
۰.… أعرضه على كتاب اللّه. ۱
۰.…آن را بر قرآن عرضه كن.
۰.و در روايات ديگر آمده است: «… على سنّة رسول اللّه». ۲
ما روايات آن كتب را بر قرآن عرضه كرديم. اگر مخالف صريح قرآن بود, نقّادى كرديم و اگر مخالف سنّت متواتر رسول خدا ـ كه همه قبول دارند ـ بود, نپذيرفتيم. در مرحله بعد, روايات, بر عقل فطرى (نه عقل فلسفى كه مورد پذيرش همه نيست) عرضه شده است. همه جهانيان, عقل فطرى را مى پذيرند. خودِ قرآن, به فطرتْ دعوت مى كند. عقل آفريقايى, آسيايى و اروپايى, در مسائل عقل فطرى مشترك است; هرچند كه در مسئله حسن و قبح عقلى با هم اختلاف دارند.
بعد به مسئله تاريخ رسيديم. هرچند كه در حوزه علميه, عنايت به تاريخ و بعضى از شاخه هاى علمى كمتر است; امّا تاريخ صحيح, براى ما گنجى گران بهاست. تاريخ هم در بين همه مسلمانان, مسلّماتى دارد كه مورد پذيرش همه ايشان است. بنابراين, اگر رواياتى با تاريخ صحيح تطبيق نكند, مورد نقد قرار مى گيرد.
آخرين تيرى كه در تركش داريم, اجماع و اتّفاق امّت است. يك سرى مسائل فقهى داريم كه در ميان امّت اسلام, مسلّم است و اگر روايتى برخلاف اتّفاق مسلمانان باشد ـ هرچند صحاح و مسانيد, آن را نقل كرده باشند ـ, از نظر ما باطل است.
1.بحارالأنوار, ج۲, ص۲۲۵ و ج۵۰, ص۸۰ .
2.اختيار معرفة الرجال, ص۲۴۲(ح۴۰۱).