آيينه شدى تا كه خدا در تو درخشيد خورشيدترين حادثه ها در تو درخشيد
بر دوست ، همان روز كه با حنجره خون گفتى تو : «بلى» ، كرب و بلا در تو درخشيد
شد كرب و بلا ، كعبه تو ، حجّ تو مقبول! گفتى تو چو «لبّيك» ، بلا در تو درخشيد
اى معجزه سرخ ! به ايثار تو سوگند تو خون خدايى كه خدا در تو درخشيد.[۱]
[۱]دانش نامه شعر عاشورايى : ج ۲ ص ۱۵۵۹ .