ملّا ملك محمّد متخلص به «ملك» در قم به دنيا آمده است و حدود سال ۱۰۲۴ تا ۱۰۲۶ق در بيجابور هند درگذشت. وى را نزد اميران هند، با عنوان «ملك الكلام» ياد مىكردند .
شعر او در مدح امام مهدی(ع):
ز من هدايتِ كونَين در خور است كه هست ولاى ختمِ ولايت دليل و راهبرم
هزار ديده ز هر موىِ رغبتم در تاخت بلى ز منتظرانِ امام منتظرم
فروغ شمع هُدا نورِ سَرمدى مهدى كه از طليعه مهرش چو مِهر مُشتَهرم[۱]
سرشته عزّتِ خاك درش ز اعضايم روا بوَد قسمِ عرشيان به جان و سرم
سرم قرينِ سجود و قدم رهينِ ركوع كه بسته بازوى خدمت، نطاق[۲]بر كمرم
شدم به علّت بيچارگى اسيرِ عنا[۳]به جز طبيبِ ولاى تو نيست چارهگرم
سَموم[۴]دورى و تاب من از كجا به كجا دلم ز موم ملايمتر و من از حَجَرم
طلوع كن ز گريبانِ غيب چون گلِ صبح كه بَذلهسَنج[۵]و نواسازِ گلشن سحرم
رُخت ز پرده چو مى در پياله مىنگرم كه از تخيّلِ حُسنت رفيق شد بصرم
به چشمِ ظاهرم آيينهدار باطن خويش به رؤيت تو به اسرار غيب ديدهورم
فروغِ لطفِ تو سرمايه ، نورِ مهر تو زاد به سوى عالمِ علوى اراده سفرم.[۶]
[۱]مشتهر : مشهور ، معروف .
[۴]سموم : باد زهرآگين و كشنده كه در بيابانها وزد .
[۵]بذله سنج : ظريف و خوشصحبت .
[۶]نسخه خطى كتابخانه ملى ملك ، به شماره ۶۴۱، به نقل از دانشنامه شعر مهدوى: ج ۱ ص ۱۳۴.