پژوهشى در باره مثل‏ هاى قرآن‏ - صفحه 12

است) قصص خود را مجموعه‏اى از حقايق غيبى مى‏داند كه پيامبر هم از آن آگاه نبود.
تمثيل قصصى، سرگذشت اقوام پيشين را براى عبرت آيندگان بيان مى‏كند كه تمام قصص قرآن از اين دسته اند و در حقيقت در بردارنده نوعى تشبيه مخفى هستند كه آن، تشبيه آيندگان به گذشتگان است . از اين روست كه قرآن عذاب‏هاى نازل شده بر امت‏هاى پيشين را «مَثُلات» خوانده است:
(وَ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِمُ الْمَثُلَتُ؛1
پيش از آنان عذاب‏هاى عبرت‏انگيز نازل شده است)
.
و از اين آيات اند:
(ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَلِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيًْا وَ قِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّ خِلِينَ .2
خداوند براى كسانى كه كفر ورزيده‏اند، زن نوح و زن لوط را مثل آورده كه آن دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته ما بودند و به آنها خيانت كردند و كارى از دست شوهران آنها در برابر خدا ساخته نبود، و گفته شد با داخل‏شوندگان ، داخل آتش شويد)
.
در مقابل، برخى ديگر قصص قرآن را غير از تمثيل دانسته و آورده‏اند كه تمثيل عبارت است از تنزيل و رقيق كردن معارف بلند به وسيله مَثل آوردن؛ ولى قصص قرآنى بازگو كردن متن ماجراى واقعى گذشتگان است و چنين ادعا كرده‏اند كه قرآن، هر جا كه بيان تمثيلى دارد براى آن قرينه‏اى مى‏آورد تا از اشتباه جلوگيرى كند و به سوره «حشر» مثال زده‏اند كه در آن براى عظمت قرآن ، تمثيلى مى‏آورد و در پايان آن به عنوان قرينه، مى‏فرمايد:

1.رعد : آيه ۶ .

2.تحريم : آيه ۱۰ .

صفحه از 14