پژوهشى در باره مثل‏ هاى قرآن‏ - صفحه 3

مطلوب، زيبايى تشبيه و لطافت كنايه.۱ ابن مقفّع ، گفتار تمثيلى را گوياتر، شيواتر و فراگيرتر معرفى كرده است.۲ به گفته جرجانى ، هرگاه تمثيل، پشت‏بند كلام قرار گيرد، يا آن كه تمثيل جايگزين سخن گردد و از صورت اصلى به صورت مَثَل در آيد، آن را اُبّهتى شايسته فرا گيرد و فضيلتى والا به‏دست آورد كه بر ارزش آن بيفزايد و آتش آن را شعله‏ورتر سازد. افزون بر اين، نيروى كلام را بالا برده، در برانگيختن نفوس و جذب قلوب تأثير بيشتر و بهترى خواهد داشت.۳
صدر المتألهين ، هدف اساسى از تمثيل را روشن ساختن معناى معقول و زدودن ابهام از چهره آن و ارائه آن معنا به صورت مشاهَد و محسوس دانسته است تا بدين طريق، قوّه وهم بى‏آن كه مايه زحمت قوّه عقل گردد به كمك آن آيد؛ چرا كه عقل آدم مادامى كه با اين قواى حسّى همنشين است، بدون همراهى و تصوير قوّه وهم نمى‏تواند روح و جوهر معنا را دريابد.۴
علامه طباطبايى براى قرآن دو وجود معرفى مى كند: وجودى ماورايى و لاهوتى كه در لوح محفوظ تحقّق دارد و وجودى لفظى و ناسوتى كه در اختيار ما گذاشته شده است. وى در ادامه آورده است كه، چون معارف قرآن از مرتبه‏اى بس بالا فرود آمده و در قالب الفاظ براى زمينيان انعكاس يافته، به ناگزير، به صورت امثال، به آن حقايق ماورايى اشاره دارد؛ چنان كه در تمام فرهنگ‏ها متداول است كه معارف ژرف و بلند را در قالب امثال ريخته براى مردم قابل فهم مى‏كنند.۵
به گفته زمخشرى، مثل، پرده از روى معانى مخفى بر مى‏دارد و نكات تاريك را

1.مجمع الأمثال : ص‏۲۰.

2.أسرار البلاغة : ص‏۱۰۱ - ۱۰۲.

3.تفسير القرآن الكريم : ج‏۲ ص‏۱۹۲ - ۱۹۳.

4.ر. ك : الميزان فى تفسير القرآن : ج‏۳ ص‏۶۱.

صفحه از 14