ويژگىهاى تمثيلات قرآنى است، چرا كه ارتباط ميان مفاهيم، نقش مهمى در فهم و يادگيرى مطالب بر عهده دارد؛ همانند :
(مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمَى وَ الْأَصَمِّ وَ الْبَصِيرِ وَ السَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلاً أَفَلَا تَذَكَّرُونَ .۱
مثل اين دو گروه، چون نابينا و كر در مقايسه با بينا و شنواست. آيا در مَثَل يكساناند؟ پس آيا پند نمىگيريد).
قرآن كريم در هر مورد كه به ذكر مَثَل مىپردازد، مُمَثّل را پيش از مَثَل يا پس از آن با براهين عقلى مستدل مى كند و در كنار آن، براى كمك به فهم افراد متوسط، مَثَلى ذكر مى كند؛ مانند اين كه معرفت بلند توحيد ربوبى را گاهى با برهان تمانع و به صورت قياس استثنايى تبيين مىكند:
(لَوْ كَانَ فِيهِمَآ ءَالِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا .۲
اگر در آسمان و زمين جز اللَّه خدايان ديگرى بودند، همانا خلل و فساد در آسمان و زمين راه مىيافت) .
و گاهى همان را در قالب مثلى ساده اينگونه بيان مىكند كه اگر مردى مملوك و برده چند مولاى ناسازگار باشد كه هر يك او را به كارى مى گمارند، با مردى كه تنها فرمانبر يك مولاست سنجيده شود ، هرگز يكسان نيستند:
(ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَّجُلاً فِيهِ شُرَكَآءُ مُتَشَكِسُونَ وَرَجُلاً سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ).۳
خدا مَثَلى زده است : مردى است كه چند شريك در باره او ستيزجو و ناسازگارند و مردى كه تنها فرمانبر يك مرد است . آيا اين دو در مَثَل يكسان اند؟ سپاس خداى را . [ نه ، ] بلكه بيشترشان نمىدانند .
حاصل آن برهان عقلى و اين مَثل حسى ، آن است كه اگر عالم آفرينش به دست