دلايل تنهايى امام على(ع) - صفحه 2

هَيهاتَ! أن أطلَعَ بِكُم سَرارَ العَدلِ أو اُقيمَ اعوِجاجَ الحَقِّ !۱ هيهات كه به يارى شما تاريكى را از چهره عدالت بزدايم و كجى اى را كه در حق راه يافته، راست نمايم!
چرا آنان را درد جانكاه حيات سياسى خود دانسته، مى فرمود:
اُريدُ اُداوي بِكُم وأنتُم دائي .۲مى خواهم به وسيله شما درمان كنم؛ امّا شما درد من هستيد .
و از نافرمانى ها و سركشى ها ناله مى كرد و مى فرمود:
مُنيتُ بِمَن لا يُطيعُ .۳به كسانى مبتلا شده ام كه پيروى نمى كنند .
و از گرايش هاى پراكنده، وانبوه بى ثمرِ حضور با دل هاىِ ناپيوسته شان شكوه مى كرد و مى فرمود:
لا غِناءَ في كَثْرةِ عَدَدِكُم مَعَ قِلَّةِ اجتِماعِ قُلوبِكُم .۴بى نيازى با شمارِ بسيارتان نيست ، با آن كه دل هايتان ، كم به هم پيوسته است .
و داشتن يارانى اندك در حدّ نيروهاى بدر را تمنّا مى كرد و مى فرمود:
لو كانَ لي بِعَدَدِ أهلِ بَدرٍ ... .۵اگر يارانى به تعداد بدريان داشتم... .
و...؟

1.ر . ك : ج ۶ ص ۵۶۴ ، ح ۲۷۶۷ .

2.ر . ك : ج ۶ ص ۲۴۳ (آغاز برانگيخته شدن اعتراض) .

3.ر . ك : ج ۶ ص ۵۵۷ (گرفتار نافرمانان) .

4.ر . ك : ج ۶ ص ۵۶۳ (سپاهِ فراوان ، امّا بى ثمر) .

5.ر . ك : ج ۶ ص ۵۷۱ (آرزوى يارانى به تعداد اهل بدر) .

صفحه از 44