دلايل تنهايى امام على(ع) - صفحه 31

خواهد گستراند و ريشه مخالفان را از بُنْ برخواهد كَند:
فَمَن نازَعَني قَصَمتُهُ ومَن دَنا مِنّي أكرَمتُهُ ، ومَن نَأى عَنّي طَلَبتُهُ ومَن ثَبَتَ لي طاعَنتُهُ ومَن ولِيَ عَنّي لَحِقتُهُ ومن أدرَكتُهُ قَتَلْتُهُ ... إنَ آلَتي : أزرَعُ بِدِرهَمِكَ مَن يُواليكَ ، وأحصِدُ بِسَيفِكَ مَن يُعاديكَ . 1 آن كه با من بستيزد ، او را بشكنم ، و آن كه به من نزديك شود ، بزرگش شمارم . آن كه از من دور شود ، در جستجويش باشم ، و آن كه در برابرم پايدارى كند ، بر او آسيب رسانم ، و آن كه بر من پشت كند ، به دنبالش روم، و آن را كه بيابم ، بكشم ... به درستى كه ابزارم اين است : زَرَت را در دوستانت كِشت مى كنم، و با شمشيرت ، آن را كه با تو دشمنى كند ، درو مى كنم !
عبد الملك، اين شيوه را پسنديد و به سال 74 هجرى، حجّاج را به حكومت كوفه و بصره گمارد و او در نخستين رويارويى با مردم، در خطابه اى هشدار دهنده به مردم گفت:
به درستى كه سرهايى مى بينم كه رسيده اند و هنگام چيدن آنها رسيده است و من عهده دار اين كارم و گويا به خون ها مى نگرم كه ميان عمامه ها و ريش ها موج مى زند ...
بدانيد كه من چيزى را وعده ندهم ، جز آن كه بدان عمل كنم ، و چيزى را بر زبان نياورم ، جز آن كه به اجرا گذارم ، و نزديك نشوم ، مگر آن كه بفهمم ، و دور نشوم ، مگر آن كه بشنوم .
پس بپرهيزيد از اين فريادها ، تجمّع ها ، قهرمان بازى ها ، قيل و قال ها ، و اين كه فلانى چه مى گويد و كار فلانى به كجا مى انجامد .
شما را چه مى شود ، اى مردم عراق؟ اى جدايى طلبان؟ اى اهل نفاق و اخلاق زشت؟ همانا شما ساكنان قريه اى هستيد كه [ به فرموده خداوند] «امن و امان

1.الفتوح : ج ۷ ص ۶ .

صفحه از 44