دلايل تنهايى امام على(ع) - صفحه 33

بدانيد كه ما به ياران مُهلّب ، سه روز مهلت داديم و هركه را پس از آن بگيريم ، كيفرش زدنِ گردن اوست .
و براى اين كه نشان دهد اين بيانيه بدون هيچ ترديدى اجرا خواهد شد، به فرمانده نيروى انتظامى و حاجب خود، زياد بن عروه دستور داد كه شمارى از سپاه در شهر بگردند و مردم را به جبهه اعزام كنند و هر آن كه را تأخير كرد و يا امتناع ورزيد، بكشند.
و بدين گونه، همه نيروهايى كه مهلَّب بن ابى صفره را ـ كه از جانب او فرماندهى جنگ با ازارقه را به عهده داشت ـ تنها گذاشته بودند، به جبهه بازگشتند و حتّى يك نفر هم تخلّف نكرد. ۱
بدين سان، عبد الملك، با اجراى سياست تهديد و تطميع در گستره جامعه آن روز، تمام مخالفان حكومت مركزى را سركوب كرد و در سال 75 هجرى با خاطرى آسوده، راهى حج شد! يعقوبى مى نويسد:
ولما استقامت الأمور لعبد الملك وصلحت البلدان ولم تبق ناحيه تحتاج إلى صلاحها والإهتمام بها ، خرج حاجّا سنة ۷۵ .۲و چون كارها به سود عبد الملك ، سامان گرفت و شهرها آرامش يافت و منطقه اى نماند كه نيازمند ساماندهى و توجّه بدان باشد ، در سال ۷۵ هجرى براى حج گزاردن ، بيرون رفت .
اصلاح، رام كردن و ايجاد آرامش در زير برق شمشير! اين، همان اصلاحى است كه امام على عليه السلام آن را به بهاى فاسد شدن اصلاح كننده مى دانست و حاضر نبود بپذيرد و جامعه را بدين گونه به «صلاح» آورَد. او نمى توانست به سياستى تن در دهد كه

1.الفتوح : ج ۷ ص ۱۳ .

2.تاريخ اليعقوبى : ج ۲ ص ۲۷۳ .

صفحه از 44