شرح العيون، قول به تحريم را به اكثر اصحاب نسبت داده است .۱ محدّث نورى نيز اين قول را پذيرفته و بر آن، استدلال كرده است .۲
5. جمعبندى
با توجّه به دادههاى پيشين، نكاتى را به اجمال بيان مىكنيم :
يك. مراد از تسميه
تأمّل در استعمال واژه «اسم» در زبان عربى، مشخّص مىكند كه گاه مراد از اين واژه، نام خاصّ يا همان عَلَم است و قسيم كنيه و لقب قرار مىگيرد و گاه در معناى وسيع خود، استعمال مىشود كه افزون بر عَلَم، لقب و كنيه را نيز در برمىگيرد؛ چرا كه در واقع، هر اسم، لقب و كنيهاى كه موجب شناساندن و شناخته شدن مسمّا گردد، «اسم» ناميده مىشود.
اكنون اين سؤال پديد مىآيد كه: احاديث نهى كننده از تسميه: «لا يُسَمَّى اسمُهُ»،۳
ناظر به كدام يك از اين دو استعمال هستند؟
ظاهراً بيشتر احاديث، اشاره به اسم خاصّ امام عليه السلام را ممنوع شمردهاند، چنان كه در بسيارى از متون، لقب مشهور امام عليه السلام يعنى «مهدى» ذكر شده؛ ولى از ذكر نام ايشان اجتناب شده است. حديث نبوى «المَهدِىُّ مِن وُلدِى، اسمُهُ اسمى؛۴ مهدى از فرزندان من است. نامش نام من است»، يكى از مشهورترين اين احاديث است كه در مصادر معتبر حديثى شيعه و اهل سنّت آمده است . در برخى از متون نيز به جاى نام امام عليه السلام وصفى مشهور همانند «الحجّة من آل محمّد» را براى ايشان ذكر كردهاند، از جمله:
1.مستدرك الوسائل : ج ۱۲ ص ۲۸۸ .
2.مستدرك الوسائل : ج ۱۲ ص ۲۸۶ .
3.ر.ك : ص ۲۹۶ ح۳۹۰ .
4.ر.ك : ص ۲۸۲ ح ۳۶۹ .