توضيحى درباره از حدْ گذشتن در دعا

توضيحى درباره از حدْ گذشتن در دعا

اكتفا به خواسته هاى منطقى و مشروع و رعايت ادب در بيان آنها در محضر خداوند متعال ، حدّ دعاست .

يكى از كارهايى كه انجام دادن آن ، براى نيايشگر، شايسته نيست، «اعتداء» (يعنى تجاوز از حد) در دعاست . قرآن ، تصريح مى كند كه :

«ادْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ .[۱]پروردگارتان را با زارى و در حال پنهانى بخوانيد، [چرا] كه او از حدْگذرندگان را دوست ندارد»  .

اين آيه به مؤمنان توصيه مى كند كه پروردگار خود را بخوانند و خواسته هاى خود را از او بخواهند؛ اما در دعا و خواستن از خداوند متعال، از حد ، تجاوز نكنند . در اين جا، اين پرسشْ مطرح مى شود كه حدّ دعا چيست كه تجاوز از آن، نكوهيده است و متجاوز از آن، محبوب خدا نيست ؟

اكتفا به خواسته هاى منطقى و مشروع و رعايت ادب در بيان آنها در محضر خداوند متعال ، حدّ دعاست . از اين رو، طرح خواسته هاى نامعقول يا نامشروع و بى ادبى در گفتار و هر عملى كه از نيايشگر نكوهيده است ، تجاوز از حدّ دعا شمرده مى شود .

بنا بر اين، كسى كه گستاخانه در محضر خداوند متعال، با فريادْ چيزى را مى خواهد ، يا كسى را نفرين مى كند كه مستحقّ نفرين نيست يا بيش از استحقاقْ نفرين مى كند ، يا انجام شدن كارى نامشروع (مانند قطع رحم) را از خدا مى خواهد، يا درخواستى غيرمنطقى دارد ـ مانند اين كه از خدا ، نابودىِ خود و يا نيستىِ آسمان و زمين را مى طلبد ـ ، در واقع، از حدود دعا تجاوز كرده است .

با اين حال، بايد توجّه داشت كه تجاوز از حدّ دعا، به معناى نفى بلندْ همّتى در دعا و داشتن خواست هاى بزرگ و معقول نيست . بلندْ همّتى در دعا، نه تنها نكوهيده نيست ، بلكه ممدوح نيز هست.

بر اين اساس ، آنچه در دو روايت زیر در تبيين سخن پيامبر صلى الله عليه و آله درباره تفسير تجاوز در دعا آمده ، قابل قبول نيست .

مسند ابن حنبل عن مولى لسعد :إنَّ سَعدا سَمِعَ ابنا لَهُ يَدعو وهُوَ يَقولُ : اللّهُمَّ إنّيأسأَ لُكَ الجَنَّةَ ونَعيمَها وإستَبرَقَها ، ونَحوا مِن هذا ، وأعوذُ بِكَ مِنَ النّارِ وسَلاسِلِها وأغلالِها .

فَقالَ : لَقَد سَأَلتَ اللّهَ خَيرا كَثيرا ، وتَعَوَّذتَ بِاللّهِ مِن شَرٍّ كَثيرٍ ! وإنّي سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : إنَّهُ سَيَكونُ قَومٌ يَعتَدونَ فِي الدُّعاءِ ، وقَرَأَ هذِهِ الآيَةَ :  «ادْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ»  ، وإنَّ حَسبَكَ أن تَقولَ : اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ الجَنَّةَ وما قَرَّبَ إلَيها مِن قَولٍ أو عَمَلٍ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ النّارِ وما قَرَّبَ إلَيها مِن قَولٍ أو عَمَلٍ .[۲]

مسند ابن حنبلـ به نقل از غلام سعد ـ: سعد شنيد كه يكى از پسرانش دعا مى كند و مى گويد : بار خدايا ! من بهشت و نعمت هايش و ديباى بهشتى و مانند اينها را از تو درخواست مى كنم و از دوزخ و كُند و زنجيرهاى آن، به تو پناه مى برم.

سعد گفت : از خداوند ، خير فروان خواستى و از شرّ فراوان به خدا پناه بردى . من از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمايد : «به زودى مردمانى خواهند آمد كه در دعا ، از حدّ مى گذرند» و اين آيه را خواند :  «پروردگارتان را به زارى و نهانى بخوانيد ، كه او زياده روان را دوست نمى دارد»  . كافى است بگويى : بار خدايا ! بهشت و هر گفتار و كردارى را كه موجب نزديك شدن به آن مى شود ، از تو درخواست مى كنم و از دوزخ و از هر گفتار و كردارى كه سبب نزديك شدن به آن مى شود ، به تو پناه مى برم.

مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن مغفّلـ وقَد سَمِعَ ابنا لَهُ يَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ القَصرَ الأبيضَ من الجَنَّةِ إذا دَخَلتُها عَن يَميني ـ: يا بُنَيَّ سَلِ اللّهَ الجَنَّةَ وتَعَوَّذهُ مِنَ النّارِ ؛ فَإِنّي سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ :

سَيَكونُ بَعدي قَومٌ مِن هذِهِ الاُمَّةِ يَعتَدونَ فِي الدُّعاءِ وَالطَّهورِ .[۳]

مسند ابن حنبلـ به نقل از عبد اللّه بن مغفّل ، خطاب به فرزندش ، چون شنيد كه مى گويد : بار خدايا! من قصر سفيد بهشتى را از تو مى خواهم، كه هنگامى داخل مى شوم ، در طرف راست من باشد ـ: فرزندم! از خداوند ، بهشت بخواه و از دوزخ به او پناه ببر [همين و بس] ؛ زيرا از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمايد : «به زودى پس از من ، مردمانى از اين امّت مى آيند كه در دعا و وضو (آب ريختن براى وضو و غسل) زياده روى مى كنند».


[۱]اعراف : آيه ۵۵ .

[۲]مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۳۶۵ ح ۱۴۸۳ .

[۳]مسند ابن حنبل : ج ۵ ص ۶۲۹ ح ۱۶۸۰۱ .