زندگى نامه لقمان - صفحه 11

بنى نحاسى؟
لقمان جواب داد : آرى! او گفت: پس تو همان چوپان سياهى؟
لقمان گفت : سياهى ام كه واضح است! چه چيزى باعث شگفتى تو درباره من شده است؟
آن مرد گفت : ازدحام مردم در خانه تو و جمع شدنشان بر درِ خانه تو و قبول كردن گفته هاى تو .
لقمان گفت : برادرزاده! اگر كارهايى كه به تو مى گويم ، انجام بدهى، تو هم همين گونه مى شوى.
گفت: چه كارى؟
لقمان گفت: فروبستن چشمم ، نگهدارى زبانم، پاكى خوراكم، پاك دامنى ام ، وفا كردنم به وعده و پايبندى ام به پيمان ، و مهمان نوازى ام ، پاسداشت همسايه ام و رها كردن كارهاى نامربوط . اين ، آن چيزى است كه مرا چنين كرد كه تو مى بينى . ۱
و در گزارشى ديگر مى خوانيم :
به لقمان گفته شد: آيا تو برده فلان قبيله نيستى؟
گفت: چرا!
گفته شد: چه چيزْ تو را به اين مقام كه ما مى بينيم رساند؟
گفت: راستگويى، امانتدارى ، رها كردن كارهاى نامربوط به من، فرو بستن چشمم ، نگهدارى زبانم و پاكى خوراكم . پس هر كه كمتر از اينها داشت، كمتر از من است و هر كه بيشتر داشت ، برتر از من است و هر كه همين ها را انجام داد، همانند من است. ۲

1.البداية و النهاية : ج ۲ ص ۱۲۴، تفسير ابن كثير : ج ۶ ص ۳۳۷ .

2.تنبيه الخواطر : ج ۲ ص ۲۳۰ ، بحار الأنوار : ج ۱۳ ص ۴۲۶ ح ۲۱ .

صفحه از 17