زندگى نامه لقمان - صفحه 2

تارح» ، عدّه اى وى را فرزند «باعوراء» ، برخى وى را فرزند «ليان بن ناحور بن تارح» ، گروهى او را فرزند «عنقاء بن سرون»، برخى وى را فرزند «عنقاء بن مِربَد»، برخى او را فرزند «عنقاء بن ثيرون»، و برخى وى را فرزند «كوش بن سام بن نوح» دانسته اند .
بديهى است كه انتخاب يكى از اين قول ها ، نه آسان است و نه ضرورى ؛ ولى مى توان گفت كه لقمان ، داراى نسب نامه معروفى نبوده است، چنان كه در حديثى از امام صادق عليه السلام اشاره شده است :
أما وَاللّهِ ما اُوتِيَ لُقمانُ بِحَسَبٍ ولا مالٍ ولا أهلٍ ولا بَسطٍ في جِسمٍ ولا جَمالٍ .به خدا سوگند ، حكمت از رهگذر نژاد و ثروت و بزرگى جسم و زيبايى اندام، به لقمان داده نشد .

نژاد و مشخّصات ظاهرى

لقمان، از نژادِ سياه بود . آنچه مسلّم است ، وى از جمال ظاهرى ، بى بهره بوده است، چنان كه در حديثى كه ملاحظه شد ، به اين مطلب اشاره شده است . طَبرِسى رحمه الله در مجمع البيان آورده است :
قيل للقمان : ما أقبَحَ وَجهَكَ! قالَ : تَعتِبُ عَلَى النَّقشِ أو عَلى فاعِلِ الناقش؟!۱به لقمانْ گفته شد : چه صورت زشتى دارى؟ گفت بر نقّاشى ايراد مى گيرى يا بر نقّاش؟!
امّا آنچه در برخى گزارش ها آمده كه وى را «كوتاه قامتِ پهن بينى (قصير

1.مجمع البيان : ج ۸ ص ۴۹۶ .

صفحه از 17