فرستادن مسلم عليه السلام به كوفه ، عبد الرحمان را در اين سفر خطير ، همراه او قرار داد . ۱ عبد الرحمان ، جزو شهداى حمله اوّل دشمن ، شمرده شده است . ۲ اين رَجَز زيبا ، از او نقل شده است : ۳
هر كه مرا نمى شناسد ، من پسر كَدَن هستمو بر دين حسين و حسنم .
بَلاذُرى مى افزايد كه او جنگيد تا كشته شد . ۴
در نقل الفتوح آمده است :
عبد الرحمان بن عبد اللّه يَزَنى ۵ به ميدان آمد ، در حالى كه مى گفت : ۶
من پسر عبد اللّه ، از خاندان يَزَن هستم
و دينم ، دين حسين و حسن است .
به شما ضربه مى زنم ، ضربه جوانى يمنى
و با آن ، اميد رستگارى در پيشگاه خداى مؤتمن را دارم . ۷
1.. ك : ج ۴ ص ۲۹ (بخش هفتم / فصل سوم / فرستاده شدن نماينده ويژه امام عليه السلام به همراه نامه به كوفه).
2.ر. ك: ص ۱۳۵ (فصل دوم / سخنى درباره شهداى حمله نخست) .
3.إنّي لِمَن يُنكِرُنِى ابنُ الكَدَنإنّى عَلى دينِ حُسَينٍ وحَسَن .
4.أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۴۰۴ .
5.اگرچه رَجَز عبد الرحمان ارحبى و عبد الرحمان يَزَنى و نيز چگونگى شهادت آنها متفاوت نقل شده است ، ليكن چون اين موارد در نقل هاى طبرى ، مفيد و فضيل بن زبير نيست ، به نظر مى رسد كه همگى ، اشاره به يك نفر باشد .
6.أنَا ابنُ عَبدِ اللّه ِ مِن آلِ يَزَندينى عَلى دينِ حُسَينٍ وحَسَن
أضرِبُكُم ضَربَ فَتىً مِنَ اليَمَنأرجو بِذاكِ الفَوزَ عِندَ المُؤتَمَن .
7.الفتوح : ج ۵ ص ۱۰۶ ، مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۲ ص ۱۷ ؛ المناقب ، ابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۱۰۲ ، بحار الأنوار : ج ۴۵ ص ۲۲ .