شيخ محمّدتقى آملى

شيخ محمّدتقى آملى

از علمای تهران

شيخ محمّدتقى آملى پسر ملّا محمّد، در سال ۱۳۰۴ق در تهران به دنيا آمد و در سال ۱۳۹۱ق در همين شهر از دنيا رفت. وى از شاگردان درس نائينى و آقا ضيا عراقى و سید ابوالحسن اصفهانى بود. پس از اتمام درسش در نجف، به تهران باز گشت و در اين شهر، حلقه درس فلسفه و اصول و فقه تشكيل داد . تأليفاتى از جمله: شرح بر منظومه سبزوارى دارد (ر . ك : مستدركات أعيان الشيعة: ج ۱ ص ۱۹۹ و ج ۶ ص ۲۵۹).

یک خاطره از ایشان

شيخ محمّدتقى آملى نگاشته است كه : شبى از شب ها در مسجد كوفه بيتوته داشتيم و در سحر، بعد از اداى نماز شب، به سجده رفته، مشغول به ذكر يونسيه[۱]بودم و در آن اوقات، آن ذكر مقدّس را در سَحَر در حالت سجده، چهارصد مرتبه يا بيشتر به دستور استاد مى گفتم. در آن هنگام كه در مسجد مشغول بودم، حالتى برايم روى داد كه نه خواب بودم و نه بيدار، به طورى كه چون سر از سجده برداشتم، براى نماز صبح تجديد وضو نكردم. ديدم ولىّ عصر - أواحنا فداه و رزقنا لقاه - را و مكالماتى بين اين ذرّه بى مقدار و آن ولىّ كردگار شد كه الآن به تفاصيل آن آگاه نيستم. از آن جمله پرسيدم كه: اين اصول عمليّه كه فقها در هنگام نقد و نيل اجتهادى به آن عمل مى كنند، مَرضى هست؟ فرمودند: «بلى، اصول عذريّه و عمل به آن، مطلوب است» .

عرض كردم: در باب عمل به اخبار، دستور چيست؟

فرمودند: «همان است كه فقها به آن اخذ [مى كنند] و عمل به همين اخبار، در كتب معموله، مجزى است».

عرض كردم: در مورد مناجات خمسه عشر چه دستور مى فرماييد؟ با وجودى كه به سندى مأثور از معصوم نيست، آيا خواندن رواست؟

فرمود: «به همين نهجى كه علما معمول مى دارند، عمل كردن رواست و عامل، مأجور است» .

و اين ضعيف را چنان معلوم شد كه مى خواستند بفرمايند در عصر غيبت ، همين رويّه كه فقها در استنباط احكام دارند و به آن عمل مى كنند، مرضى [مورد رضايت ]است و اتعاب نفس براى ادراك واقع، ضرور نيست. و باز مسئله ديگر عرضه داشته بودم كه الآن هيچ يك از آنها در خاطرم نيست. و اللَّه الهادى إلى سواء السبيل.[۲]


[۱]«لا إله إلّا أنت سبحانك إنّى كنتُ من الظّالمين ؛ معبودى جز تو نيست ، منزّهى تو ! راستى كه من از ستمكاران بودم» (انبيا: آيه ۸۷ ).

[۲]در جستجوى استاد: ص ۲۲، مهدى موعود، ذخيره الهى: ص ۱۳۷.