روز کامل شدن دین

پرسش :

میان شیعیان مشهور است که روز تکمیل دین در آیه اکمال (الیوم اکملت لکم دینکم) روز غدیر است اما طبق برخی احادیث، روز عرفه است. کدام درست است؟



پاسخ :

متونی تصريح مى كنند روز نزول آيه اِكمال، روز عرفه و مكان نزول آن، عرفات است. قول پذيرفته شده در ميان اهل سنّت، همين است و از چند صحابى نيز نقل شده است ؛ ولى اساس آن، همان كلام عمر در پاسخ به سؤال مردى يهود است كه در كتب بسيارى از جمله در صحيح البخارى آمده است و ما نيز به آن، اشاره داشتيم.

اين قول در برخى احاديث و كتب شيعه نيز آمده است كه اساس آن را دو حديث امام باقر و امام صادق عليهما السلام تشكيل مى دهند:

حديث اوّل، حديثى است كه مرحوم ثقة الاسلام كُلينى از ابو جارود نقل كرده است. ابو جارود مى گويد:

سَمِعتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام يَقولُ : فَرَضَ اللّهُ عزّوجلّ عَلَى العِبادِ خَمساً ؛ أخَذوا أربَعاً ، وتَرَكوا واحِداً .

قُلتُ : أتُسَمّيِهنَّ لي جُعِلتُ فِداكَ ؟

فَقالَ : الصَّلاةُ ، وكانَ النّاسُ لايَدرونَ كَيفَ يُصَلّونَ ، فَنَزَلَ جَبرَئيلُ عليه السلام فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، أخبِرهُم بِمَواقيتِ الصَّلاةِ . ثُمَّ نَزَلَتِ الزَّكاةُ ، فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، أخبِرهُم مِن زَكاتِهِم ما أخبَرتَهُم مِن صَلاتِهِم . ثُمَّ نَزَلَ الصَّومُ ، فَكانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا كانَ يَومُ عاشوراءَ بَعَثَ إلى ما حَولَهُ مِنَ القُرى فَصاموا ذلِكَ اليَومَ ، فَنَزَلَ شَهرُ رَمَضانَ بَينَ شَعبانَ وشَوّالٍ . ثُمَّ نَزَلَ الحَجُّ ، فَنَزَلَ جَبرَئيلُ عليه السلام فَقالَ : أخبِرهُم مِن حَجِّهِم ما أخبَرتَهُم مِن صَلاتِهِم و زَكاتِهِم وصَومِهِم .

ثُمَّ نَزَلَتِ الوِلايَةُ ؛ وإنّما أتاهُ ذلِكَ في يَومِ الجُمُعَةِ بِعَرَفَةَ ، أنزَلَ اللّهُ عزّوجلّ :  «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى»  وكانَ كَمالُ الدّينِ بِوِلايَةِ عَليِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام ، فَقالَ عِندَ ذلِكَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : اُمَّتي حَديثو عَهدٍ بِالجاهِلِيَّةِ ، ومَتى أخبَرتُهُم بِهذا فِي ابنِ عَمّي يَقولُ قائِلٌ ، ويَقولُ قائِلٌ ـ فَقُلتُ في نَفسي مِن غَيرِ أن يَنطِقَ بِهِ لَساني ـ فَأَتَتني عَزيمَةٌ مِنَ اللّهِ عزّوجلّ بَتلَةً[۱۲]أوعَدَني إن لَم اُبَلِّغ أن يُعَذِّبَني ، فَنَزَلَت :  «يَـأَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكَـفِرِينَ»[۱۳].

فَأَخَذَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِيَدِ عِلِيٍّ عليه السلام فَقالَ : أيُّهَا النّاسُ ! إنَّهُ لَم يَكُن نَبِيٌّ مِنَ الأَنبِياءِ مِمَّن كانَ قَبلي إلّا وقَد عَمَّرَهُ اللّهُ ، ثُمَ دَعاهُ فَأَجابَهُ ، فَاَوشِكُ أن اُدعى فَاُجيبَ ، وأنَا مَسؤولٌ وأنتُم مَسؤولونَ ، فَماذا أنتُم قائِلونَ ؟ فَقالوا : إنَّكَ قَد بَلَّغتَ ونَصَحتَ ، وأدَّيتَ ما عَلَيكَ ، فَجَزاكَ اللّهُ أفضَلَ جَزاءِ المُرسَلينَ .

فَقالَ : اللّهُمَّ اشهَد ـ ثَلاثَ مَرّاتٍ ـ ثُمَّ قالَ : يا معَشَرَ المُسلِمينَ ! هذا وَلِيُّكُم مِن بَعدي ، فَليُبَلِّغِ الشّاهِدُ مِنكُمُ الغائِبَ»[۱۴].  شنيدم امام باقر عليه السلام مى فرمايد : «خداوند، پنج چيز را بر مؤمنانْ واجب كرد ؛ چهار چيز را گرفتند و يكى را وا نهادند».

گفتم : فدايت شوم! آيا آنها را براى من نام مى برى؟

فرمود : «نماز ؛ و مردم نمى دانستند چگونه نماز بخوانند. پس جبرئيل عليه السلام فرود آمد و گفت : آنان را از اوقات نماز ، آگاه كن.

سپس زكات نازل شد و جبرئيل عليه السلام گفت : اى محمّد! همان گونه كه آنان را از نمازشان آگاه كردى، از زكاتشان نيز آگاه كن .

سپس روزه نازل شد و چون روز دهم مى شد، پيامبر خدا به روستاهاى اطراف، [ پيغام ]مى فرستاد و آن روز را روزه مى گرفتند. پس، ماه رمضانِ ميان شعبان و شوّال، نازل شد. سپس حج نازل شد. جبرئيل عليه السلام فرود آمد و گفت : همان گونه كه آنان را از نماز و زكات و روزه شان آگاه كردى، از حجّشان نيز باخبر كن.

سپس ولايت، در روز جمعه و در عرفه نازل شد. خداوند عز و جل نازل كرد :  «امروز، دين شما را برايتان به كمال رساندم و نعمتم را بر شما كامل كردم»  و كمال دين، به ولايت على بن ابى طالب عليه السلام بود .

و اين هنگام بود كه پيامبر خدا فرمود : امّتم، تازه از جاهليت به در آمده اند و هرگاه آنان را از ولايت پسر عمويم خبر دهم، چنين و چنان مى گويند. اين را با خود گفتم، نه آن كه بر زبان بياورم. پس اراده حتمى خدا، راه بر من بست و مرا تهديد كرد كه اگر ابلاغ نكنم، عذابم كند. پس نازل شد :  «اى پيامبر! آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده است، ابلاغ كن و اگر چنين نكنى، رسالتش را نگزارده اى و خداوند، تو را از [ گزند ]مردم حفظ مى كند. خداوند، كافران را هدايت نمى كند»  .

پيامبر خدا دست على عليه السلام را گرفت و فرمود : اى مردم! هيچ يك از پيامبران پيشين نبوده، جز آن كه دعوت حق را در پايان عمرش لبيك گفته است. نزديك است كه من هم فرا خوانده شوم و دعوت حق را اجابت كنم. از من سؤال مى شود و از شما هم سؤال مى شود ؛ پس چه مى گوييد؟ .

گفتند : گواهى مى دهيم كه [ پيام الهى را ]رساندى و خيرخواهى كردى و آنچه را بر گردنت بود، ادا كردى. خدا برترين پاداشى را كه به فرستادگانش داده، به تو بدهد!

پس، پيامبر صلى الله عليه و آله سه بار فرمود : «خدايا! گواه باش». سپس فرمود : «اى گروه مسلمانان! اين ، پس از من ولىّ شماست و بايد [ اين واقعه را] حاضران شما به غايبان برسانند». حديث دوم، حديثى است كه عيّاشى از محمّد خزاعى، از امام صادق عليه السلام نقل كرده است. امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

لَمّا نَزَلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَرفاتٍ يَومَ الجُمُعَةِ ، أتاهُ جَبرَئيلُ عليه السلام فَقالَ لَهُ : يا مُحَمَّدُ ، إنَّ اللّهَ يُقرِئُكَ السَّلامَ ويَقولُ لَكَ : قُل لِاُمَّتِكَ :  «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ»  بِوِلايَةِ عَلِيِّ ابنِ أبي طالِبٍ  «وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَرَضِيتُ لَكُمُ الْاءِسْلَـمَ دِينًا »  ولَستُ اُنزِلُ عَلَيكُم بَعدَ هذا ، قَد أنزَلتُ عَلَيكُمُ الصَّلاةَ والزَّكاةَ وَالصَّومَ وَالحَجَّ ، وهِيَ الخامِسَةُ ، ولَستُ أقبَلُ هذِهِ الأَربَعَةَ إلّا بِها»[۱۵].  چون پيامبر خدا روز جمعه به عرفات رسيد، جبرئيل عليه السلام نزدش آمد و گفت : اى محمّد! خداوند، به تو سلام مى رساند و مى گويد : «به امّتت بگو : با ولايت على بن ابى طالب،  «امروز، دينتان را برايتان به كمال رساندم و نعمتم را بر شما كامل كردم و دين اسلام را برايتان پسنديدم»  و پس از اين، چيز ديگرى بر شما نازل نمى كنم. نماز و زكات و روزه و حج را بر شما نازل كردم و اين، پنجمى است و آن چهار را جز با اين [ پنجمى] نمى پذيرم».

اكنون بايد ديد كه آيا ميان اين دو دسته از متون، تعارضى غير قابل علاج وجود دارد كه در اين صورت ، حتما يك دسته بايد رد شود، يا آن كه قابل جمع اند.

به نظر مى رسد كه مقتضاى دقّت و تأمّل، آن است كه اين دو دسته از متون، نه تنها با هم تعارض اساسى ندارند، بلكه به عكس، در اساس ، مؤيّد و مكمّل يكديگرند. توضيحْ اين كه ـ ، بنا بر سخن علّامه طباطبايى تدبّر در دو آيه :  «اى پيامبر! آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن و اگر چنين نكنى، رسالتش را نگزارده اى...»  و  «امروز، دينتان را برايتان به كمال رساندم ...»  و نيز تدبّر در احاديث فريقين و روايات متواتر غدير، همراه با تحليل اوضاع داخلى جامعه اسلامى در اواخر عهد پيامبر صلى الله عليه و آله و كاوش دقيق آن، براى انسان، يقين مى آورد كه «امر به ولايت»، چند روز پيش از روز غدير، نازل شده بوده است.

از سوى ديگر، پيامبر صلى الله عليه و آله بيم آن داشت كه با اظهار آن، مردم نپذيرند و يا به او سوء قصد كنند و در نتيجه ، اختلالى در امر تبليغ دين پديد آيد. پس، ابلاغ آن را به تأخير انداخت و امروز و فردا كرد، تا آن كه آيه :  «اى پيامبر! آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده، ابلاغ كن ...»  نازل شد و مهلتى باقى نگذارْد.[۱۶]

در واقع، تاريخ صدور حكم انتصاب امام على عليه السلام از سوى خداوند متعال براى رهبرى امّت پس از پيغمبر اسلام، با تاريخ ابلاغ آن، نُه روز فاصله داشت. حكم ولايت امام عليه السلام ، در روز عرفه و در عرفات صادر شد ؛ امّا پيامبر صلى الله عليه و آله به دلايلى كه بدانها اشارت رفت، ابلاغ اين حكم را تا روز غدير خُم، تأخير انداخت.

بنا بر اين، متونى (نصوصى) كه بر نازل شدن آيه اكمال در روز عرفه دلالت دارند، ناظر به تاريخ صدور حكم ولايت است و متونى كه بر نازل شدن آيه اكمال در روز غدير خم دلالت دارند، ناظر به تاريخ ابلاغ حكم ولايت هستند و بدين سان، تعبير نزول در هر دو دسته از متون، صحيح و بلكه متعارف است.


[۱۲]من البتل : القطع (النهاية : ج ۱ ص ۹۴ «بتل») .

[۱۳]المائدة : ۶۷ .

[۱۴]الكافي : ج ۱ ص ۲۹۰ ح ۶ ، تفسير العيّاشي : ج ۱ ص ۳۳۳ ح ۱۵۴ ، شرح الأخبار : ج ۲ ص ۲۷۳ ح ۵۸۲ ، دعائم الإسلام : ج ۱ ص ۱۴ كلاهما نحوه .

[۱۵]تفسير العيّاشي : ج ۱ ص ۲۹۳ ح ۲۱ .

[۱۶]الميزان فى تفسير القرآن : ج ۵ ص ۱۹۶ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت