13
ميزان الحكمه ج 01

اجتماعى ارتباط پيدا مى كند استخراج نكرده است . از اين رو ، در حد توان با مراجعه به منابع موجود ، زمانى را به جبران اين كاستى اختصاص دادم .

ج ـ استفاده از كتابهاى حديث اهل سنت

در ادامه تلاش براى به انجام رساندن كتاب حاضر ، سودمند ديدم كه به كتابهاى اهل سنت نيز مراجعه كنم و احاديثى را كه آنان نقل كرده اند و به مسائل مطرح شده در اين كتاب مربوط مى شود بر آن بيفزايم تا بدين ترتيب كتاب حاضر براى علاقمندان چنين مباحث و مطالعاتى از جهات گوناگون مفيدتر باشد . در اثناى اين كوشش شمارى از كتابهاى اهل سنّت ، از جمله كتاب «كنز العمّال» تأليف حسام الدين هندى (متوفاى 975 ه . ق) ، را خواندم . اين كتاب ، كه به لحاظ گستردگى و شمول ، همانند «بحار الأنوار» است ، شانزده مجلد و دوازده هزار و دويست و پانزده صفحه دارد . اين شانزده جلد ، چهل و شش هزار و ششصد و بيست و چهار سخن منقول را در خود گنجانده و چون بخشى از آنها ويژگى «حديث» را ندارند شايد مجموع احاديث نقل شده در «كنز العمّال» به حدود چهل هزار برسد .
با بررسى و پيگيرى فصلهاى كتاب نامبرده احساس كردم كه به ديگر كتابهاى اهل سنّت تقريبا نيازى نيست ؛ بنا بر اين احاديثى را كه به نوع كار من در كتاب «ميزان الحكمة» مربوط شد ، تنها از آن نقل كردم .
در ضمن مطالعه «كنز العمّال» ملاحظه كردم كه شمار زيادى از روايات غير مسند موجود در كتابهاى ما از كتب اهل سنّت نقل شده است .
همچنين به تعدادى از كتابهاى شيعه و اهل سنّت كه بعدا نامشان خواهد آمد ، مراجعه كردم و به هر بابى آيات قرآنى متناسب با آن باب را افزودم .
با همه سختيها و دشواريهايى كه در راه فراهم آوردن اين كتاب متحمل شدم هنوز در نيمه راه هستم و هنوز به هدف نهايى خود نرسيده ام ؛ اما فضاى عمومى و شرايطى كه در آن به سر مى برم و مسؤوليتهاى بزرگى كه به دوشم نهاده شده است ، به من اجازه نداده كه به اميد تكميل نهايى كتاب حاضر ، چاپ و نشر آن را به تأخير اندازم . البته اگر زنده ماندم به يارى خدا در آينده نهايت كوشش خود را به كار خواهم برد تا آنچه را آغاز كرده ام به كمال رسانم .


ميزان الحكمه ج 01
12

گاه فرصتى دست مى داد ، در كنار تدريس و مطالعه و تحقيق ، كار فراهم آوردن اين كتاب را پى مى گرفتم و تقريبا تمامى ايام تعطيلات تابستانى را به انجام اين كار اختصاص داده بودم .
در آغاز كار تقريبا به تمامى رواياتى كه در مجلدات «بحار الأنوار» آمده است مراجعه و همه نكات مورد نظر را يادداشت كردم . اين كار دو تا سه سال ادامه يافت . بعد از آن كه نكات يادداشت شده را به صورت الفبايى مرتب نمودم بار ديگر به متون و منابع مراجعه و شروع به دسته بندى احاديث بر اساس موضوع و محتوا كردم . نمى دانم اين تلاش چقدر طول كشيد ، اما سختى و مشقتى را كه متحمل شدم تا اين كار با موفقيت پايان پذيرفت ، از ياد نمى برم .
ضمن كار در اين كتاب به نكاتى چند برخوردم كه در خور درنگ و تأمل است :

الف ـ فراوانى روايات تكرارى در بحار الأنوار

در آن زمان به نظر مى رسيد كه چنانچه روايات تكرارى از بحار حذف شود ممكن است ، از مجموع يكصد و ده جلد چاپ جديد ، بيست جلد آن كم شود ؛ زيرا افزون بر وجود احاديث فراوانى كه به لحاظ متن همگون و تكرارى هستند ، به احاديث متعدّدى برخوردم كه هم متن و هم سند آنها تكرارى بود .

ب ـ كاستىِ چشم گير در موضوعات كتاب بحار الأنوار

با آن كه هدف مؤلف كتاب بحار ـ رضوان اللّه تعالى عليه ـ اين بوده است كه همه احاديث را ـ از صحيح و ضعيف ـ گرد آورد ؛ و به رغم تكرار بسيارى از احاديث ، با اين حال كاستى موجود در ابواب كتاب به گونه اى است كه بسيارى از احاديث مربوط به يك باب را در ابواب ديگر مى يابيم . براى نمونه ، شمار احاديثى كه در فصل «ادب» آمده هشت تاست اما احاديثى كه از همين موضوع ادب ، در ديگر ابواب و مجلدات بحار و غير بحار آمده يكصد و بيست و پنج حديث است ، چنان كه در مجموعه ميزان الحكمة ملاحظه مى فرماييد.
زمانى كه سرگرم بازبينى و پرداخت نهايى كتاب بودم اين انديشه در ذهنم گذشت كه به منابعى كه مؤلف كتاب بحار به آنها اعتماد كرده و در اختيار ماست ، مراجعه كنم . با مطالعه برخى از اين منابع متوجه شدم نويسنده بحار بسيارى از احاديثى را كه با فصلهاى گوناگون اين كتاب همخوانى دارد و به بررسى مسائل

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 01
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 157956
صفحه از 608
پرینت  ارسال به