قیام حره

پرسش :

قیام حره چیست؟



پاسخ :

در سال دوم حكومت يزيد ، حدود دو سال پس از واقعه عاشورا ، اواخر ذى حجّه سال ۶۳ هجرى[۱]مردم مدينه به رهبرى عبد اللّه فرزند حنظله غسيل الملائكه ،[۲]بر ضدّ حكومت يزيد قيام كردند . يزيد ، لشكرى به فرماندهى مسلم بن عقبه ، از شام به مدينه فرستاد . وى با بى رحمى تمام ، اين قيام مردمى را سركوب كرد .[۳]اين جنگ را از آن جهت كه در منطقه حَرّه واقع شد ، «واقعه حَرّه» ناميده اند .

در باره علّت و انگيزه قيام مردم مدينه بر ضدّ حكومت يزيد ، عوامل مختلفى ذكر شده است . يكى از اين عوامل ، گزارشى است كه برخى از بزرگان مدينه به مردم دادند . حاكم مدينه ، به دليل پيشگيرى از شورش عمومى ، تعدادى از بزرگان شهر را به شام فرستاد تا از نزديك ، اقتدار يزيد را مشاهده كنند و تحت تأثير بخشش هاى وى ، در بازگشت ، مانع قيام مردم شوند ؛[۴]امّا آنان پس از بازگشت ، نتيجه سفر خود را به مردم ، چنين گزارش كردند :

ما از نزد مردى مى آييم كه بى دين است ، مِى گُسارى مى كند و طنبور مى نوازد و كنيزكان ، نزد او مى نوازند ، سگبازى مى كند و با دزدان و جوانان ، شب ها ، داستان سرايى مى كند .[۵]

در پى اين جريان ، آنان يزيد را از خلافت ، بركنار اعلام كردند و مردم مدينه نيز از آنها پيروى نمودند .[۶]

در گزارشى ديگر آمده كه عامل شورش مردم مدينه ، اين بود كه كارگزار صوافى ،[۷]مى خواست درآمد املاك مربوط به آنها را از مدينه خارج كند ؛ امّا مردم ، مانع شدند و برخوردِ كُند حاكم مدينه ، زمينه قيام را فراهم كرد .[۸]

برخى ، واقعه حرّه را متأثّر از كينه اى مى دانند كه بنى اميّه از طايفه اوس و خزرج و مردم مدينه داشتند ؛ چرا كه آنان به يارى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برخاستند و در جنگ هاى مختلف ، بسيارى از بنى اميّه و قريش را كشتند .[۹]

مى توان گفت : همه اين عوامل ، در قيام مردم مدينه به گونه اى نقش داشته اند ؛ امّا بى ترديد ، آنچه در كنار عوامل يادشده ، به مردم ، آگاهى بخشيد و جرئت و شهامت قيام بر ضدّ حكومت يزيد را به آنان داد ، واقعه عاشورا بود ؛ زيرا پيش از واقعه عاشورا ، وقتى امام حسين عليه السلام مخالفت خود را با بيعتِ يزيد ، آشكار كرد و تصريح نمود كه : «وعَلَى الإِسلامِ السلام ، إذ قَد بُلِيَتِ الاُمَّةُ بِراعٍ مِثلِ يَزيدَ ؛[۱۰]وقتى امّت ، گرفتار حاكمى چون يزيد است، بايد فاتحه اسلام را خواند» ، مردم مدينه ، هيچ عكس العملى از خود نشان ندادند و اين امام عليه السلام بود كه مدينه را ترك كرد ؛ امّا پس از واقعه كربلا ، امواج سياسى و اجتماعىِ اين حادثه ، فضاى مدينه را دگرگون ساخت . سيّد ابن طاووس ، فضاى مدينه را هنگام بازگشت خانواده سيّد الشهدا عليه السلام پس از واقعه عاشورا ، به نقل از بشير بن حَذلَم ، چنين ترسيم مى كند :

هيچ زنِ پرده نشين روپوشدارى نبود ، مگر اين كه از پشتِ پرده ، بيرون آمد و [همگى ]موهايشان را پريشان نمودند و صورت هاى خود را خراشيدند و به صورتشان سيلى زدند و آه و واويلا سر دادند. من چنين جمعيّت گريه كننداى را از وفات پيامبر صلى الله عليه و آله تا به امروز در ميان مسلمانان نديده بودم .[۱۱]

ترديدى نيست كه اين فضا ، موج آفريد ، به مردم، آگاهى بخشيد و به آنان ، جرئت و جسارت داد تا در كنار عوامل ديگر، بر ضدّ حكومت يزيد ، قيام كنند .


[۱]تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۹۴، أنساب الأشراف: ج ۵ ص ۳۵۰، الطبقات الكبرى: ج ۵ ص ۶۸.

[۲]تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۹۵، أنساب الأشراف: ج ۵ ص ۳۳۸، الطبقات الكبرى: ج ۵ ص ۶۶ .

[۳]بر پايه گزارش منابع معتبر ، به دستور يزيد ، مسلم بن عقبه ، تجاوز به جان و مال و ناموس مردم مدينه را سه روز بر سربازان شام ، مُباح (مُجاز) اعلام كرد ، بسيارى از اصحاب پيامبر خدا و قاريان قرآن ، كشته شدند و بسيارى از زنان ، مورد تجاوز قرار گرفتند كه بعدها فرزندان نامشروع آنها را «فرزندان حَرّه» ناميدند . تعداد كشته شدگان اين واقعه ، از سه هزار تا ده هزار نفر ، گزارش شده است . پس از سه روز ، مسلم بن عقبه از مردم به عنوان برده مطلق يزيد كه وى ، اختيار هر كارى را در خصوص جان و مال و ناموس آنها دارد ، بيعت گرفت (ر . ك : أنساب الأشراف : ج ۵ ص ۳۴۵ ـ ۳۵۰ ، تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۹۵ ، مروج الذهب: ج ۳ ص ۷۸ ، معجم البلدان: ج ۲ ص ۲۴۹ ، تاريخ اليعقوبى : ج ۲ ص ۲۵۰) .

[۴]تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۷۸ .

[۵]تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۸۰،أنساب الأشراف: ج ۵ ص ۳۳۸ ، الكامل فى التاريخ: ج ۲ ص ۵۸۸، البداية و النهاية: ج ۸ ص ۲۱۶ . نيز ، ر . ك : فتح البارى : ج ۱۳ ص ۷۰ ، العقد الفريد: ج ۳ ص ۳۷۲ ، الصواعق المحرقة: ص ۲۲۱ .

[۶]ر . ك : تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۸۰ ، أنساب الأشراف : ج ۵ ص ۳۳۷ ، الطبقات الكبرى : ج ۵ ص ۶۶ ، المنتظم : ج ۶ ص ۱۹ .

[۷]صَوافى ، به املاك و زمين هايى گفته مى شود كه صاحبانشان ، آنها را رها كرده و رفته اند يا صاحبان آنها مُرده اند و وارثى هم ندارند (النهاية : ج ۲ ص ۴۰) .

[۸]تاريخ اليعقوبى : ج ۲ ص ۲۵۰ ، الإمامة و السياسة : ج ۱ ص ۲۲۷ .

[۹]ر . ك : تأمّلى در نهضت عاشورا .

[۱۰]ر . ك : ج ۳ ص ۴۱۰ ح ۹۷۰ .

[۱۱]ر . ك : ص ۴۲۳ ح ۲۷۲۷ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت