پذیرش حکمیت در جنگ صفین

پرسش :

با توجه به حقانیت امام علی(ع) چرا حضرت در نبرد صفین، حکمیت را قبول کرد؟ آيا حكمت و سياست اقتضا نمى كرد كه امام(ع) در مقابل فشار بخشى از سپاه خود مقاومت كند و به حكميّت تن در ندهد؟



پاسخ :

آرى ، مقتضاى حكمت وسياست ، نپذيرفتن حَكميّت بود ؛ ليكن امام عليه السلام بر اساس اسناد متقن تاريخى، به اختيار خود ، حكميت را نپذيرفت ؛ بلكه آن را بر وى تحميل كردند و مقاومت او در برابر اين پيشنهاد جاهلانه ، نه تنها سودى دربر نداشت ، بلكه موجب مى شد جنگ نهروان نيز در صِفّين و بسى زودتر اتّفاق افتد و امام عليه السلام در صحنه درگيرى با شاميان مجبور شود با بخش عمده اى از سپاه خود بجنگد .

هنگامى كه معاويه به اين نتيجه رسيد كه تاب مقاومت در برابر سپاه امام عليه السلام را ندارد و درصورت ادامه جنگ ، پيروزى امام عليه السلام قطعى است ، با شناختى كه از بخش عمده اى از سپاه امام عليه السلام داشت، به پيشنهاد عمرو بن عاص، دو حيله شيطانى خطرناك در پيش گرفت : يكى براى آتش بس و توقّف موقّت جنگ، و دوم، متلاشى كردن و يا تضعيف نيروهاى امام عليه السلام ، وهر دو نيرنگ او با كمك عوامل نفوذى اى كه در سپاه امام عليه السلام داشت، نتيجه داد .

نيرنگ نخست، بالا بردن قرآن بر نيزه ها و دعوت كردن امام عليه السلام به حكميّت قرآن بود كه جنگ را متوقّف كرد و نيرنگ دوم، داستان حكميّت بود كه خيلى پيچيده تر اجرا شد ، به گونه اى كه سرانجامْ بخشى از كارآمدترين نيروهاى امام عليه السلام را رو در روى او قرار داد .

به همان دليل كه امام عليه السلام بعدها ناچار شد در واقعه نهروان با ياران خود بجنگد ، در واقعه صِفّين نيز چاره اى جز پذيرش فشار آنان و تن دادن به حكميّت نداشت . جمله معروف امام عليه السلام هنگام پذيرش حكميّت كه :  «لقد كنت أمسِ أميرا ، فأصبحت اليوم مأمورا ! وكنتُ أمس ناهيا ، فأصبحت اليوم منهيّا ! ؛  تا ديروز ، فرمانده بودم و امروز فرمانبر گشته ام و تا ديروز ، خود ، نهى كننده بودم و امروز ، نهى شده ام»[۱]نشان دهنده اين واقعيت تلخ است .


[۱]ر . ك : ص ۱۷۶ ح ۲۵۷۷ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت