113
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

آن روز پژواکی گسترده يافت و آنها ديدگاه امامان علیهم السلام را از راه نامه‌های گوناگون جويا می‌شدند. در یکی از اين پاسخ‌ها چنين آمده بود: «دع عنک حیرة الحیران واستعذ بالله من الشیطان؛ لیس القول ما قال الهشامان»؛۱ برخی ديگر از شيعیان از جمله برخی از ياران امام هادی و امام عسکری علیه السلام نيز در آن روزگاران درباره صفات الهی ديدگاهی داشتند که دست کم از نگاه جامعه آن روز همان اعتقاد به تشبیه خداوند بود.۲

شاگردان هشام نيز پس از وی راه او را پی گرفتند. ابو جعفر السکاک شاگرد هشام و از متکلمان امامی سده سوم کتاب التوحيد داشته است که نجاشی رحمه الله با کنايه درباره آن می‌نويسد: «و هو تشبیه» و سپس می‌افزايد: «و قدنقض علیه».۳

1.. الکافی، ج۱، ص۱۰۵ حديث پنجم.

2.. رجال النجاشی، ص۴۳۸: «هارون بن مسلم... ثقه وجه و کان له مذهب فی الجبر و التشبيه». اين گزارش به روشنی نشان می‌دهد دست کم از ديد نجاشی پيوستگی جاودانه میان وثاقت در حديث و درستی همه اعتقادات کلامی راوی وجود ندارد.

3.. رجال النجاشی، ص۳۲۹. موضوع تشبیه و تجسیم به طور خاص از موضوعاتی بوده است که تا مدتها یک محور مهم در مجادلات و اتهامات کلامی به شمار می‌رفته است. در این میان وجود برخی روایات نیز _ که ظاهر آنها در نگاه اولیّه مشعر به تجسیم بود _ سبب شده بود تا برخی از مخالفان، شیعه را به اعتقاد به تجسیم متهم کنند ( التوحید، صدوق، ص۱۷؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص۱۳۰، نیز ر. ک: بحار الانوار، ج۳، ص۲۸۹). وجود این گونه روایات _ ـ ظاهراً به تعداد قابل توجه _ به طور خاص در نگاشته‌های محدثان قمی (برای برخی از این گونه روایات ر.ک: التوحید، ص۱۱۹ _ ۱۲۰؛ المحاسن، برقی، ج۱، ص۶۵؛ العقد الثمین، ص۳۱۶ _ ۳۱۷ که دو روایت موهم تشبیه را، یکی از «التنزیل و التحریف» برقی (نک: رجال النجاشی، ص۷۶ که کتاب «التحریف» را در شمار کتاب‌های «المحاسن» احمد بن محمد بن خالد برقی نام می‌برد. برای آگاهی بیشتر نک: مجلۀ علوم حدیث، ش ۲۰، سال ششم، تابستان ۱۳۸۰، مقالۀ «زیدیه و منابع مکتوب امامیّه»، از حسن انصاری قمی، ص۱۵۸) ودیگری از «نوادر الحکمة» اشعری قمی نقل کرده است) سبب شد که ‌اندکی پس از دورۀ اوج‌گیری مکتب قم، سیّد مرتضی در واکنش به این نگاشته‌ها به جز شیخ صدوق دیگر قمیان را بدون هیچ استثناء اهل تشبیه و جبر بداند (رسائل الشریف المرتضی، ج۳، ص۳۱۰، نیز ر. ک: همان، ج۱، ص۲۱۲، ۴۰۹؛ همچنین الحکایات، شیخ مفید، ص۷۷ که در آنجا سیّد مرتضی می‌گوید: گروهی از اصحاب حدیث از شیعه معتقدند که اسلاف شیعه همگی قائل به تشبیه بوده و متکلمان شیعی قول به نفی تشبیه را از معتزله گرفته‌اند). امام رضا علیه السلام در بیانی بسیارارجمند و راهگشا غلات را عامل اصلی جعل و ترویج روایات بیانگر تشبیه و جبر دانسته‌اند (عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص۱۳۰). شیخ ابو الحسن فتونی عاملی _ از دانشمندان متأخر که پیشتر ذکرش رفت _ در رسالۀ «تنزیه القمیین» (مجلّۀ تراثنا، ش ۵۲، ص۱۶۳ به بعد) خود تلاش کرده است با ذکر روایاتی که قمیان در تنزیه خداوند از تشبیه و تجسیم روایات کرده‌اند، از قمیان در برابر سخن سیّد دفاع نماید.


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
112

بیش از 70 سال پس از درگذشت يونس برخی از راويان جانب هشام را می‌گرفتند۱ و برخی را نيز هوای يونس در سر بود.

در مسائل مربوط به توحيد نيز چنين اختلاف‌هایی سخت در کار بود. نامه‌های فراوانی از سو‌ی شيعیان برای امام صادق علیه السلام امام کاظم علیه السلام، امام هادی علیه السلام و امام عسکری علیه السلام فرستاده می‌شد که گزارشگر اختلاف ديدگاه‌های شيعیان درباره صفات خداوند بود.۲

از روزگار امام صادق علیه السلام برخی ديدگاه‌های دو شاگرد برجسته ايشان: هشام بن الحکم و هشام بن سالم از سوی آن بزرگوار _ و سپس امامان پسين _ نقد می‌شد. هشام بن حکم _ آنچنان که احاديث باب «النهی عن الجسم و الصورة» الکافی بیانگرآن است _ بر آن بود که: «إنّ الله جسم لیس کمثله شیء».۳ اين ديدگاه در میان شيعیان

1.. نک: رجال النجاشی، ص۶۳ که در نمايۀ نگاشته‌های الحسن بن موسی نوبختی از کتابی با نام «کتاب فی الإستطاعة علی مذهب هشام» ياد می‌کند نجاشی خود بی‌درنگ می‌افزايد که نوبختی در موضوع استطاعت بر ديدگاه هشام می‌رفت: «و کان يقول به».

2.. نک: الکافی، ج۱، ص۱۰۰ حديث ۱، ص۱۰۲ حديث ۵، ۶، ۸، ۹، ص۱۰۳ حديث ۱۰، ص۱۰۵حديث ۵؛ ص۱۰۷حديث ۵، احاديث ديگر باب «النهی عن الصفة بغير ما وصف به نفسه تعالی» و باب پس از آن: «النهی عن الجسم و الصورة» نيز به گونه‌ای کنايی همین نکته را می‌رسانند.

3.. الکافی، ج۱، ص۱۰۶ حديث ۷ و نيز نک به همان صفحه، حديث ششم، و نيز احاديث ديگر همین باب؛ التوحید، صدوق، ص۱۰۴؛ در اينجا بايد اين نکته را گوشزد کنیم که خواست ما از اين گفتار آن نيست که تجسیم خداوند تعالی را به هشام بن حکم نسبت دهیم نيز بر آن نيستیم که از خواست حقيقی هشام از اين سخن گفتگو کنیم. سخن آن است که مراد هشام از این سخن هر چه بوده است، نخستين برداشت راويان در آن روزگار از اين سخن تجسیم خداوند بود که طبعاً آن را با انديشۀ توحيدی امامان علیهم السلام يکسر در ستيز می‌يافتند چنان‌که سعد بن عبدالله (م۲۹۹/ ۳۰۱ ق) که پیشتر از تقابل وی با هشام سخن گفتیم همین تصور عمومی را به اضافۀ اشاره به سابقۀ هشام در سخن خود بازتاب داده است که: «کان من غلمان أبی شاکر الزنديق جسمی رؤيي» (رجال البرقی، ص۳۵). جالب آن‌که چندین دهه پس از سعد، شیخ مفید نیز از این دیدگاه هشام سخن می‌گوید ( الحکایات، ص۷۸ _ ۷۹. البته مفید می‌نویسد: «و قد روی أنه رجع عن هذا القول بعد ذلک». اما پس از مفید، دو اظهار نظر متضاد از سیّد مرتضی در دست داریم. وی در جایی می‌نویسد: «و قال هشام بن الحکم، و علی بن منصور، و علی بن إسماعيل بن میثم، و يونس بن عبد الرحمن مولى آل يقطين، و ابن سالم الجواليقي، و الحشوية و جماعة المشبهة: إن الله _ جل و عزّ _ فی مکان دون مکان، و أنه يتحرک و ينتقل، تعالی الله عن ذلک علواً کبيراً» رسائل الشریف المرتضی، ج۳، ص۲۸۱. روشن است که آنچه سیّد به آنان نسبت می‌دهد ملازم با تشبیه و تجسیم است). ولی در الشافی به تفصیل در مقام دفاع از هشام برآمده و این گونه نسبت‌ها به او را به شدت رد می‌کند ( الشافی، ج۱، ص۸۳ _ ۸۷). هر چند به نظر می‌رسد دیدگاه نهایی او در این باره همان است که در الشافی آمده است. نیز برای بررسی بيشتر اين بحث و نفی نسبت تجسیم به هشام و اينکه ديدگاه وخواست حقيقی وی از اين سخن چه بود نک: مجلۀ تراثنا، ش ۱۹، السنة الخامسة، ربیع الثانی _ جمادی الأولی _ جمادی الثانیۀ ۱۴۱۰ ق، «مقولۀ جسم لا کالأجسام» از استاد سيّد محمد رضا الحسينی الجلالی.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 64128
صفحه از 315
پرینت  ارسال به