121
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

بخوانند.۱ قضا را، جابر نيز از سوی حکومت محکوم به کشتن شد ولی او خود را به ديوانگی زد و بدين سان از آن فرجام خونين رهيد.۲ در آن روزگار پذيرش احاديث جابر برای دسته‌ای از مردم _ و از میان آنها برخی شيعیان _ بسيار سخت بوده است.۳ اين کشمکش بر سر احاديث او حتی پس از مرگ وی نيز ادامه داشته است.۴ یکی از دليل‌های اين اختلاف آن بود که جابر کتابی تفسيری از احاديث امام باقر علیه السلام فراهم آورده بود که در بسياری از آنها آياتی از قرآن به امامان علیهم السلام تأويل و تطبیق شده بود.۵ روشن است که چنين احاديث زمينه را برای متهم شدن او به غلوّ فراهم می‌آورد.

کرامت‌هایی نيز بدست جابر روی می‌داد که اين زمينه را آماده‌تر می‌ساخت.۶

گفتنی است جابر خود یکی از راويان احاديثی بود که در آنها حديث اهل بیت علیهم السلام صعب و مستصعب شناسانده شده بود.۷

علاوه بر آنچه گذشت یک عامل ديگر نيز در کار بود که در مسأله غلوّ در آن روزگاران آب را بسيار گل‌آلود می‌ساخت. گنجايش روحی ياران امامان علیهم السلام به یک اندازه نبود و همه آنان به یک چشم به امامان علیهم السلام نمی‌نگريستند. برخی از آنان امامان علیهم السلام را در جايگاهی بسيار پائين‌تر از آنچه بودند، می‌ديدند؛ زراره با وجود آنکه

1.. رجال الکشّی، ص۱۹۲: «فقال الناس: جنّ جابر، جنّ جابر». جالب است بدانیم جابر نیز به پیروی از مغیرة بن سعید متهم شده بود. نک: مقالات الإسلامیین، ص۸ برای برخی نسبت‌ها و اتهام‌ها به جابر همچنین نک: المقالات والفرق، ص۴۳، فرق الشیعة، ص۳۵. ظاهراً وجود چنین جوّ منفی و اتهام‌زنی‌ها سبب شد امام صادق علیه السلام در بیانی به دفاع از جابر و در مقابل ردّ اندیشه‌های مغیره بپردازند و تذکر دهند که باید حساب جابر را از حساب مغیره و پیروانش جدا کرد (رجال الکشّی، ص۱۹۲).

2.. همان، ص۱۹۱؛ نيز نک به بحار الانوار، ج۲۷، ص۲۴.

3.. رجال الکشّی، ص۱۹۲ و۱۹۳.

4.. همان، ص۱۹۲.

5.. رجال الکشّی، ص۱۹۲؛ پیشتر به گستردگی دربارۀ تفسیر جابر سخن گفتیم.

6.. رجال الکشّی، ص۱۹۵.

7.. نک: الکافی، ج۱، ص۴۰۱؛ و بصائر الدرجات، ص۴۰، حديث ۱ و نيز ص۴۸ که باب «أن فی علم آل محمد علیهم السلام سرّ مستسر‌» نام دارد.


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
120

زمان وی را به اتهام آنکه نام شيعیان را می‌شناسد و باز نمی‌گويد، به قتل رساند.۱

در کوفه نيز جابر بن يزيد شيوه‌ای تا حدودی نزدیک به روش معلّی در پيش گرفته بود، وی آشکارا در مسجد از امام باقر علیه السلام با نام «وصی الأوصیاء و وارث علوم الأنبیاء» ياد می‌کرد.۲ واکنش مردمان آن روزگار جز آن نبود که او را ديوانه

1.. رجال الکشّی، ص۳۸۱. نيز در صفحه ۳۸۰ آمده است که: «رحم الله المعلّی قد کنت أتوقع ذلک لأنّه أذاع سرّنا» ظاهراً خواست امام علیه السلام از هويدا کردن اسرار که در اين حديث از آن سخن رفته است فراخواندن شيعيان و تلاش برای فراهم آوردن زمینه‌های قيام در برابر حکومت ستمگر عباسی بود. در این باره نک: الکافی، ج۶، ص۴۴۶. احتمال ضعیفی هم هست که خواست امام آن بود که معلّی احاديثی را که از گسترۀ ظرفيت روحی و اعتقادی مردم آن روزگار فراتر بود بازگو می‌کرد. روايت ۷۰۹ در رجال الکشّی، ص۳۷۸ _ ۳۷۹ می‌تواند نشانۀ اين برداشت باشد.

2.. رجال الکشّی، ص۱۹۲. از متن روايت نمی توان به روشنی دريافت که اين رخداد در مسجد کدام شهر بوده است. به هر روی اگر در مسجد کوفه بوده است سخن ما درست است و اگر درمسجد مدينه رخ داده است باز هم سخن ما به طريق اولی درست است زيرا مدينه فضايی بسيار سخت تر از کوفه برای شيعيان داشته است.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 77356
صفحه از 315
پرینت  ارسال به