بخوانند.۱ قضا را، جابر نيز از سوی حکومت محکوم به کشتن شد ولی او خود را به ديوانگی زد و بدين سان از آن فرجام خونين رهيد.۲ در آن روزگار پذيرش احاديث جابر برای دستهای از مردم _ و از میان آنها برخی شيعیان _ بسيار سخت بوده است.۳ اين کشمکش بر سر احاديث او حتی پس از مرگ وی نيز ادامه داشته است.۴ یکی از دليلهای اين اختلاف آن بود که جابر کتابی تفسيری از احاديث امام باقر علیه السلام فراهم آورده بود که در بسياری از آنها آياتی از قرآن به امامان علیهم السلام تأويل و تطبیق شده بود.۵ روشن است که چنين احاديث زمينه را برای متهم شدن او به غلوّ فراهم میآورد.
کرامتهایی نيز بدست جابر روی میداد که اين زمينه را آمادهتر میساخت.۶
گفتنی است جابر خود یکی از راويان احاديثی بود که در آنها حديث اهل بیت علیهم السلام صعب و مستصعب شناسانده شده بود.۷
علاوه بر آنچه گذشت یک عامل ديگر نيز در کار بود که در مسأله غلوّ در آن روزگاران آب را بسيار گلآلود میساخت. گنجايش روحی ياران امامان علیهم السلام به یک اندازه نبود و همه آنان به یک چشم به امامان علیهم السلام نمینگريستند. برخی از آنان امامان علیهم السلام را در جايگاهی بسيار پائينتر از آنچه بودند، میديدند؛ زراره با وجود آنکه
1.. رجال الکشّی، ص۱۹۲: «فقال الناس: جنّ جابر، جنّ جابر». جالب است بدانیم جابر نیز به پیروی از مغیرة بن سعید متهم شده بود. نک: مقالات الإسلامیین، ص۸ برای برخی نسبتها و اتهامها به جابر همچنین نک: المقالات والفرق، ص۴۳، فرق الشیعة، ص۳۵. ظاهراً وجود چنین جوّ منفی و اتهامزنیها سبب شد امام صادق علیه السلام در بیانی به دفاع از جابر و در مقابل ردّ اندیشههای مغیره بپردازند و تذکر دهند که باید حساب جابر را از حساب مغیره و پیروانش جدا کرد (رجال الکشّی، ص۱۹۲).
2.. همان، ص۱۹۱؛ نيز نک به بحار الانوار، ج۲۷، ص۲۴.
3.. رجال الکشّی، ص۱۹۲ و۱۹۳.
4.. همان، ص۱۹۲.
5.. رجال الکشّی، ص۱۹۲؛ پیشتر به گستردگی دربارۀ تفسیر جابر سخن گفتیم.
6.. رجال الکشّی، ص۱۹۵.
7.. نک: الکافی، ج۱، ص۴۰۱؛ و بصائر الدرجات، ص۴۰، حديث ۱ و نيز ص۴۸ که باب «أن فی علم آل محمد علیهم السلام سرّ مستسر» نام دارد.