الحسن بن فضّال است. و میدانيم که ابن فضّال از دانشمندان برجسته آن روزگار در کوفه و فطحی مذهب بوده است. آنچه در اينجا بايسته در نگريستن است آن است که فطحی بودن ابن فضّال سبب نشده است که کشّی ديدگاههای او را در گستره جرح و تعديل راويان _ که از مهمترين گسترههای حديثپژوهی و حساسترين آنهاست _ کنار گذارد. کشّی میدانسته است که ابن فضّال مردی راستگو وشايسته اعتماد است که از روی انصاف سخن میگويد و از اين رو بسياری از دادههای کتاب خود را با واسطه استادش، برپايه سخنان ابن فضّال بنا نهاده است.
4. از ديگر استادان کشی جبرئيل بن احمد است. شيخ در رجال خود درباره او مینويسد: «کان مقیماً بکشّ، کثیر الروایة عن العلماء بالعراق و قم و خراسان».۱ کشّی در بیش از 40 جا ديدگاههای وی را مستقيماً از او يا کتابش گزارش کرده است. آنچه درباره او میدانيم گرچه زياد نيست اما به هر روی نشان میدهد که وی از دانشوران برجسته زمان خود بوده است.
چنين کسی نزديک به 15 روايت از محمد بن عبدالله بن مهران گزارش کرده است. اين ابن مهران از غاليان و منحرفان شناخته شده۲ آن روزگاران بوده است. اتفاق را، کشّی خود در کتابش وی را تضعيف کرده است.۳ اما چگونه است که روايتهای بسياری از وی که در بردارنده یک ديدگاه رجالی يا روايتی درباره یک راوی است آورده است؟
چنان مینمايد که همان پاسخ که درباره نقل کشّی از نصر بن صباح گذشت در اينجا نيز درباره چرایی اعتماد کشّی به روايتهای ابن مهران روا و درست باشد.۴