137
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

و البته بیشتر از ناحیه متن _ ارزيابی می‌کرد و اگر متن آن حديث با سامانه معرفت اسلامی يا داده‌های قطعی دانش رجال يا دانش‌های ديگر اسلامی ناسازگار نبود آن را می‌پذيرفت اگرچه خرده‌هایی در سند آن نمايان بود.۱

3. ابن غضائری و ديدگاه او درباره حديث ضعيف

يکی از رجال‌شناسانِ بزرگ مکتب بغداد ابوالحسين احمد بن حسين بن عبیدالله غضائری است. وی از پرورش يافتگان مکتب حديثی شيعه در پايان سده چهارم و آغاز سده پنجم هجری بوده است. «کتاب الضعفاء» در بردارنده دیدگاههای رجالی اوست. این کتاب به همراه برخی اظهار نظرها که از وی در فهرست نجاشی و خلاصة الأقوال علامه حلی و رجال ابن داوود به شکل پراکنده به چشم می‌خورد در یک مجموعه گرد آمده و با نام الرجال لابن الغضائری با تحقيق استاد سیّد محمد رضا حسينی جلالی به چاپ رسيده است. در زیر ابعادی از اندیشه رجالی وی را برمی‌رسیم:

يکم: بهره‌گیری از احادیث برخی ضعیفان

يکی از ابعاد ديدگاه‌های او درباره حديث ضعيف (= حديثی که ضعيفان روايت کنند) بهره‌گیری از احاديث برخی از ضعيفان است. او بر آن بود که حديث برخی از ضعيفان را می‌توان به عنوان شاهد و مؤيد _ و البته نه دليل و مستند _ به کار گرفت. او در بیشتر موارد اين ديدگاه خود را با عبارت «یجُوزُ أَن یخَرَّجَ شاهِداً» بر می‌نمايد.۲ اگر به راويانی که او آنان را اين‌گونه توصيف کرده است در نگريم در می‌يابیم که بیشتر آنها کسانی‌اند که حديث آنان از ديدگاه ابن غضائری نه یکسر سالم و درست و نه کاملاً نادرست و کژ است. او اين ويژگی را با عباراتی شبیه: «یعرَفُ حدیثُه تارة و ینکر أُخری»۳ يا «یضطَرِبُ تارة و یصلحُ أُخری»۴ به نمايش نهاده است.

1.. و از اینجا یک پاسخ به پرسشی که در آغاز بحث آوردیم که: «علت نقل روایت کشی از راویان ضعیف _ خواه با واسطه و خواه بی واسطه چه بوده است؟» روشن می‌گردد.

2.. رجال ابن الغضائری، ص۳۷، ۳۸، ۵۰، ۶۰، ۶۶، ۷۰، ۷۳و... .

3.. همان، ص۳۷، ۴۳، ۴۷، ۵۰.

4.. همان، ص۳۸.


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
136

اين احاديث هر یک در شناسایی برخی راويان جايگاهی داشته‌اند. در هيچ یک از اين نمونه‌ها کشّی به روايت به جهت مرسل يا مرفوع بودن خدشه نکرده است در حاليکه برخی از اين روايت‌ها در ستايش راويانی است که کشّی آنها را ضعيف می‌داند.۱

از اين‌گونه عملکرد می‌توان دست کم دانست که از ديدگاه او مرفوع بودن روايت به خودی خود دليلی برای فرو کاستن از ارزش و اعتبار آن _ دست کم در گستره رجال _ نبوده است.

کشّی در گستره رجال از کنار هم نهادن چند روايت به وثاقت يا ضعف راوی می‌رسيده است. در اين روند تواند بود که برخی از اين روايت‌ها کاستی‌هایی چون ضعف راوی، ارسال، رفع يا جز آن داشته باشند اما هيچ یک از اين خرده‌ها از ديد او روايت را از ارزش نمی‌انداخت مگر آنکه نشانه‌ای در کار بود که اعتماد به آن حديث را ناروا می‌نمود.

نيز چنان می‌نمايد که وی در برخورد با احاديث درباره راويان به ارزيابی متن بیشتر ارزش می‌داده است تا ارزيابی سند؛ نمونه را، وی در چند نمونه بر متن روايت‌ها خرده‌هایی گرفته است. در یک جا آن را ناسازگار با عقل می‌داند.۲ در جای ديگر متن حديث را منکر می‌شمارد.۳ گاه حديثی را «غير صحيح» می‌خواند زيرا با دانسته‌های قطعی درباره یک راوی ناسازگار است.۴

به هر روی آنچه در یک نگاه فراگیر می‌توان درباره شيوه وی گفت آن است که آنچه پس از سده هفتم باعث ضعيف خوانده شدن سند حديث می‌شد، از ديدگاه او به تنهایی دليلی برای رد آن روايات نبود بلکه او آن روايات را از جهت متن و سند _

1.. همان، ص۴۰۷ که يک روايت مرفوع در ستايش مفضل بن عمر آمده است.

2.. همان، ص۲۹۵.

3.. همان، ص۳۲۳.

4.. همان، ص۳۶۵، حديث۶۷۵ که در بردارنده ستايش يونس بن ظبيان است. وی البته در اينجا به خدشه سندی روايت نيز پرداخته است.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 65543
صفحه از 315
پرینت  ارسال به