143
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

ثقه بوده و از دروغ پرهیز می‌کرده است و چنانکه گفتيم او روايات فاسد المذهب‌هایی را که راستگو بودند می‌پذيرفت. اين ديدگاه وی با روش شيخ طوسی رحمه الله۱ نيز در ستيز است زيرا چنانکه خواهیم خواند شيخ روايات روزگار استقامت منحرفان را می‌پذيرفت.۲

اگر از این موضوع و سه نمونه آن صرف نظر کنیم باید بگوییم ديگر ديدگاه‌های ابن غضائری با روش شيخ و نجاشی _ که در ادامه به بررسی آن‌ها می‌پردازیم نزديکی‌هایی دارد. نمونه را، هر سه نفر روايت‌های فاسد المذهب‌هایی را که راستگو بودند می‌پذيرفتند و در هر سه نگاشته مورد گفتگو ارزیابی متون احادیث یک راوی و از پس آن تضعيف يا توثيق او به روشنی و در چند جا به چشم می‌خورد.

1.. نجاشی نیز در طریق خود به کتاب یک راوی ضعیف دارد که: «أخبرناه إجازة الحسين بن عبيد الله عن أحمد بن جعفر بن سفيان عن أحمد بن إدريس قال: حدثنا الحسين بن عبيد الله بن سهل فی حال استقامته عن‏...» (رجال النجاشی، ص۶۱) اگر بتوان با استناد به این طریق تفکیک میان دو دورۀ زندگی علمی «الحسين بن عبيد الله» را علاوه بر راویان این کتاب به پای نجاشی نیز نوشت _ که ظاهراً چنین است _ آنگاه سخن ابن غضائری با دیدگاه نجاشی نیز ناسازگار می‌نماید. گفتنی است برخی راویان متقدم چون زراره نیز این تفکیک را پذیرفته بودند. نک: الکافی، ج۸، ص۳۰۴: «عَنْ زُرَارَة قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو الْخَطَّابِ فِی أَحْسَنِ مَا يَکونُ حَالًا قَال‏ َ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهَ‏ علیه السلام...». نیز همین کتاب ج۵ ص۱۵۰: «... عَنْ عَلِی بْنِ عُقْبَة قَالَ کانَ أَبُو الْخَطَّابِ قَبْلَ أَنْ يَفْسُدَ وَ هُوَ يَحْمِلُ الْمَسَائِلَ لِأَصْحَابِنَا وَ يَجِي‏ءُ بِجَوَابَاتِهَا رَوَى عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهَ علیه السلام قَال‏...». علی بن عقبه از یاران بسیار موثّق امام صادق علیه السلام بوده است. (نک: رجال النجاشی، ص۲۷۱)

2.. در توجیه این ناهماهنگی و با توجه به این‌که وی تنها دربارۀ سه راوی چنین دیدگاهی را فراز آورده است می‌توان گفت از آنجا که تضعیف این سه تن بسیار شدید بوده است و دربارۀ دو تن از آنان (ابو الخطاب و فارس بن حاتم) نیز لعن صریح و مؤکّد از معصوم علیه السلام رسیده بود این نکته‌ها ابن غضائری را از این‌که حتی از اعتبار روایات دوران استقامت آنان نیز سخنی به میان آورد باز داشته است. از سوی دیگر ابو الخطاب شخصیت حدیثی برجسته و صاحب تألیفی نبوده و بیشتر روایات فارس نیز از شواذّ به شمار می‌آمده است (رجال النجاشی، ص۳۱۰) لذا بر روی هم روایات این سه تن _ حتی در دوران استقامت _ آن اندازه فراوان واثر گذار نبوده است که ارزش آن را داشته باشد که ابن غضائری برای اعتبار بخشی بدانها وارد میدان شود. بنابر این می‌توانیم از این سخت گیری ابن غضائری که به خصوصیت مورد مربوط می‌شود چشم بپوشیم و این سه مورد را استثناءاتی قابل اغماض بدانیم و باز همان گزارۀ کلی را به وی نسبت دهیم که: «روایت فاسد المذهب راستگو پذیرفتنی است».


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
142

چهارم: اعتماد به فاسد المذهب راستگو

از نگاه ابن غضائری اگر یک راوی در اعتقاد و مذهب خود دارای انحراف و کژی بود ولی در باز گفت و گزارش حديث راستگو به شمار می‌آمد، روايت وی شايسته پذيرش و عمل بود.

نمونه را وی درباره ابوبصير مرادی می‌نويسد: «کان أبو عبدالله علیه السلام یتَضَجَّرُ به و یتَبَرَّمُ و أصحابُه مختلفون فی شأنه و عندی أَن الطعنَ إنّما وقع علی دینه لا علی حدیثه و هو عندی ثقةٌ»۱ و يا درباره راوی ديگر: «مضطربُ المذهب ثقة فی روایته»۲ و در جای ديگر: «طُعِنَ علیه و الطَعنُ عندی فی مذهبه لا فی نفسه».۳

از همه اين گزارشات می‌توان دريافت که صرف فساد مذهب _ از ديد ابن غضائری _ دلیلی برای کنار نهادن روايات راوی نبود.

پنجم: بی‌اثر بودن دوران استقامت راوی فاسد المذهب

ابن غضائری بر آن بود که دوران استقامت برای یک راوی فاسد المذهب سودی ندارد و حتی روايت‌هایی که وی در آن روزگار روايت کرده بود نيز بی‌ارزش و بی‌اعتبارند. وی درباره طاهر بن حاتم بن ماهويه می‌نويسد: «کان فاسدَ المذهب ضعیفاً و قد کانت له حالُ إستقامة کما کانت لأخیه و لکنّها لا تُثمر».۴

ديدگاه او درباره روايات ابوالخطاب در روزگار استقامتش نيز خواندنی است: ‌«و أری ترک ما یقول أصحابُنا: حدّثنا أبوالخطاب فی حال استقامته».۵

البته چنان می‌نمايد که اين ديدگاه ابن غضائری با ديدگاه پيشين که از وی گزارش کرديم سازگار نیست زيرا روشن است که راوی منحرف در روزگار استقامت

1.. همان، ص۱۱۱.

2.. همان، ص۱۱۸.

3.. همان، ص۱۱۶.

4.. همان، ص۷۱.

5.. همان، ص۸۸.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 77093
صفحه از 315
پرینت  ارسال به