155
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

اوست ولی در همان جا يادآور می‌شود که:‌ «له کتاب یرویه جماعة»‌.۱ وی در چند جا بر اين نکته پای فشرده است که در آن روزگار برخی نگاشته‌های راويان ضعيف را می‌پذيرفته و بدان اعتماد می‌کرده‌اند.۲ درباره روايت از کسانی که دارای کژی‌هایی در اعتقاد بوده‌اند نيز چنين است. او در مواردی به روشنی گفته است که می‌توان فساد مذهب را از وثاقت در گفتار و نقل جدا کرد. بود که کسی فاسد المذهب باشد ولی در حديث‌گویی راستگو به شمار آيد.۳ جالب است که نجاشی در مواردی برای شناساندن راوی از اطلاعات

1.. همان، ص۳۰۸: اگر بپرسيم چرا کتاب چنين راوی را گروهی از محدثان روايت کرده‌اند می‌توان دو پاسخ را به دست داد: ۱. آنان که کتاب را از او روايت کرده‌اند او را ضعيف نمی‌دانسته‌اند. ۲. با آنکه او ضعيف بوده است ولی برخی از نگاشته‌های وی شايسته اعتماد و روايت کردن بوده است. پاسخ اول شايد در اين مورد درست باشد ولی در مواردی گروهی از راويان کتاب يک راوی مشهور به دروغ پردازی را روايت کرده‌اند در آنجا تنها پاسخ دوم می‌تواند درست باشد. نک به ص۴۳۰ که نگاشته وهب بن وهب ابو البختری را گروهی مانند پدر شيخ صدوق و عبدالله بن جعفر الحمیری روايت کرده‌اند. بُوَد که کسی بگويد شايد روايت آنان از راويانی ضعيف نشانگر اعتماد بدان نبود بلکه تنها به جهت نقل آن حديث به عنوان سخنی منسوب به امامان علیهم السلام ‌بوده است. اين سخن درست نيست بويژه آنگاه که سخت گيری پيشينيان و بويژه قمیان را در نقل از راويان ضعيف پيش چشم آوريم. به هر حال حتی اگر چنين سخنی را بپذيريم باز هم تکرار روايت از ضعيفان آنهم بوسيله بزرگان روات نمی تواند جز دو پاسخ بالا دليلی داشته باشد.

2.. همان، ص۳۷: ضعيف لکن له کتاب حسن کثير الفوائد؛ ص۳۸ ضعيف له کتاب نوادر حسن کثير العلم، ص۴۲: رمی بالغلو له کتب صحيحة الحديث منها... وی نمايه ای بسيار دراز دامن از بخش‌های گونه‌گون چند نگاشته آن راوی ضعیف را گزارش کرده است، ص۴۱۸: مضطرب الحديث والمذهب وکتبه قريبة.

3.. همان، ص۶۸: ‌مضطرب المذهب وکان ثقة فيما يرويه...؛ ص۳۸۴: ‌قال بعض أ‌صحابنا إنه کان فی مذهبه ارتفاع و حديثه قريب من السلامة ولا أدری من أين قيل ذلک، باز نک به: ص۴۴۰: دربارۀ «أبو نصر هبة الله بن أحمد بن محمد الکاتب معروف به ابن برنية» يک راوی سده چهارم که بسيار حديث شنيده بود و گرايش‌های زيدی داشت. او کتابی در باره نائب نخست و دوم امام زمان علیه السلام ‌داشته است که ابوالعباس بن نو ح استاد نجاشی درکتاب خود: «اخبار الوکلاء‌« از آن بسیار سود جسته و بدان اعتماد کرده است. برای نمونه‌هایی از روایات ابن نوح از کتاب این شخص که اکنون به یمن نقل فراوان شیخ طوسی از کتاب ابن نوح به دست ما رسیده است نک: الغیبة شیخ طوسی، ص۲۹۳، ۲۹۴، ۳۵۳، ۳۵۵، ۳۵۶، ۳۵۸، ۳۶۲ _ ۳۶۶، ۳۷۱ _ ۳۷۲، ۳۸۴ _ ۳۸۶، ۳۹۶، ۳۹۸، ۴۰۱، ۴۰۳.


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
154

آن با نام «‌تخليط»۱ ياد می‌کردند، از فراگیر‌ترين سبب‌های کنار نهادن احاديث آن به شمار می‌آمد.

آنچه تاکنون آمد نگاهی کم و بیش فراگیر به نشانه‌های تضعيف راوی از ديد نجاشی بود. اکنون پرسشی ديگر و برجسته‌تر پيش روی ماست: ‌آيا پيشينيان هيچ گاه حديث ضعيف۲ را نمی‌پذيرفتند؟ به ديگر سخن آيا رجاليان ما تا سده پنجم که نجاشی را می‌توان سخنگوی آنها به شمار آورد پس از آنکه یک راوی ضعيف يا نشانه‌های ديگر را در حديث می‌ديدند بی‌درنگ آن را به کناری می‌نهادند يا به گونه‌ای ديگر به آن برخورد می‌کردند؟

بر پايه آنچه نجاشی در فهرست خود گاه گاه گزارش کرده است و نماينده روش فراگیر رجاليان وحديث شناسان آن روزگار بوده است، استادان حديث گاه برخی از نگاشته‌های یک «فاسد المذهب» را روايت می‌کرده‌اند.۳

نجاشی خود از کتاب یکی از نويسندگان آن روزگار که وی را با عبارت:‌ «کان فاسد المذهب والرواية»۴ تضعيف می‌کند رونوشتی فراهم آورده بود. او گاه یک راوی را با عبارت: «‌لم يکن بذاک» توصيف می‌کند که نشانگر نوعی بی‌اعتمادی به وی و تضعيف

1.۱. همان، ص۸۰ درباره سياری؛ نجاشی پس از آنکه سند خود تا کتاب‌های وی را ياد می‌کند بی‌درنگ می‌نويسد: «إلّا ماکان من غلو وتخليط». نيز نک به ص۱۸۵ درباره سهل بن زياد؛ نمونه تضعيف روايات کتاب را در برخورد ابن وليد با روايات نوادر الحکمه و جداسازی بخشی از آنها می‌توان ديد، نک به ص۳۴۸.

2.. منظور آن است در آن روزگاران با حديثی که اکنون حديث ضعيفش می‌نامیم چگونه رفتار می‌کردند.

3.. همان، ص۲۶۷ درباره کسی که می‌نو يسد «‌کان ضعيفاً فاسد المذهب وقد سمع منه أصحابنا کتاب النوادر وکتاب خديجه وعقبها وأزواجها...»‌.

4.. اين شخص باوجود چنين توصيف، ‌فقيه نيز بوده است: «کان عارفا بالفقه و صنّف کتاب الحج»‌؛ همان، ص۲۶۸. از اين گزارش به روشنی بر می‌آيد که در آن روزگار میان نگاشته‌ها ی فرد ضعيف گاه تفاوت می‌نهادند و برخی نگاشته‌ها او را اگر درست و شايسته می‌نمود می‌پذيرفتند. نيز نک به ص۳۵۰ کسی که نجاشی در باره او می‌نويسد: «‌غال کذاب فاسدالمذهب والحديث مشهور بذلک». ‌نجاشی در نمايه کتاب‌های وی پس از ياد کرد چند کتاب می‌نو يسد: «‌و کتاب النوادر وهو أقرب کتبه إلی الحق والباقی تخليط». اين سخن وی نشانگر آن است که وی دست کم نقل از کتاب النوادر وی را روا می‌شمرده است.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 77292
صفحه از 315
پرینت  ارسال به